یه سری چیزا هست توی زندگی تا از دستش ندی حواست بهشون نیست

یعنی مثلا وقتی یه نفر داره آرزوهاش رو میگه ، یا داره خودش رو توی یه حالت آرمانی توی 5 سال دیگه تجسم میکنه

هیچوقت نمیگه که فرضا من با یه بدن سالم ... بعد ادامه ارزوش رو بگه

خوب قاعدتا هیچکس هم توی تصورش اینجوری نیست که روی یه ویلچر نشسته و با استفاده از زبون بریل (بریا نابیناها) داره منوی غذای بهترین رستوران فرانسه رو رو میخونه که

به صورت پیش فرض سلامتی رو توی د=ذهنمون داریم انگار نه انگار که ای خودش یه نعمتیه که ممکنه یه روزی دیگه نباشه

حالا یه بحث به این گندگی رو جلو کشیدم که یه نکته ای رو بگم

ادم وقتی میخواد برای کاری برنامه ریزی کنه همه چیز مثل کارهای دیگه اش ، افراد دیگه و مزاحمتها و ... و خلاصه بحث های این مدلی رو در نظر میگیره

ولی هیچوقت در نظر نمیگیریم (یا حدثل من تا به امروز در نظر نمیگرفتم ) که شاید اون لحظه یا اون روز حس فلان کار نباشه

اون وقت چی؟

مثلا من دیشب حس سئو نداشتم دلم میخواست انگولار کار کنم ولی برای دیشبم برنامه سئو ریخته بودم

ادم باید همیشه یه پلن B هم داشته باشه

بازم خداروشکر خوب بود دیروزم ولی امروز به امید خدا بهرتم میشه