زمستون یهویی سرزده بیاد و کل شهر رو بگیره

بعد بری بیرون موتور فکرت رو روشن کنی و بدنت منجمد بشه

بعد بیایی خونه ببینی شیر داغ کرده حاضره بریززی تو لیوانی که خانمت برات خریده و بشینی تو اتاق پای لپ تاپ عزیزتر از جانت و بخوریش

واقعا لذت میده

اصلا دور و برش کثیف نیست چشماتون کثیف میبینه ، گفته باشم

حول بودم سرزبونم سوخت ولی فدای سرم

چندتا حبه قندم انداختم توش دیگه نور علی (توی تبیان با ع نوشته بود منم با ع نوشتم) نور شد