این روزها که شدیدا درگیر مچ کردن خودم با شرایط جدید هستم ، همه ساعت هام یه جورایی با خستگی میگذره

یعنی از صبح خوابم میاد تا خود شب

کلا همه اش خوابم میاد

وقتی هم توی لالالند (اتاق عقیدتی توی پادگان که به دلیل خواب زیاد لالالند یا سرزمین لالا کردن نام گذاریش کردم :-D ) هستم بیشتر ازچرت نمیشه پیش رفت چرا که یهو سرهنگ سر مبارک رو میندازه پایین و با شاخ میاد تو در و و خوب درست نیست ادم بگیره جلوی رئیسه رئیسش بخوابه

حالا جلو رئیس مشکلی نداره چون رئیسه خودش از من بدتره :-D

هیچ مدله هم دست نمیشه انگار

این پکه هم پدر منو در اورده

هی باگ هی باگ

البته به امید خدا درست میشه ، شکی نیست ولی خوب خستگی میاره دیگه

کلا اوضاع خوب است و شما هم باور کنید چون دارم راست میگم

اونجا هم به پست یه سری دوستان باحال و دوست داشتنی خوردیم که خیلی هم به من لطف دارن و در حال حاضر من به عنوان بهترین سرباز عقیدتی شناخته میشم 

نشون به اون نشون که امروز سرهنگ و سروان ها با هم رفته بودن ورزش صبح گاهی بعد یه گوشه پادگان گل محمدی پیدا کرده بودن و مثل انسانهای متمدن کنده بودنشون :-|

سروانی که بالاسری منه جیبشو پر کرده بود اومد ریخت تو چایی ، امیدوارم در مواقعضرورت چیز دیگه رو تو جیبش نمالیده باشه :-D

البته ما که شکر خدا چایی رو نخوردیم ولی دلم برا بقیه میسوزه 

حالا تاینو میخواستم بگم که سرهنگ گلی که کنده بود دستش بود بعد اومد اونجا ما سربازا همینجوری پیش هم وایستاده بودیم سرهنگ اومد جلو گفت وایستا ببینم کی از همه گلتره اینو بدم بهش و خوب همونطور که منطقی هم هست دادش به من :-D

یعنی در این حد سرباز گلیم

بعد دیگه بچه ها هم رفتن برا خودشون کندن :-| خیلی حرکن زیبایی بود واقعا

خلاصه اینروزا اینجوریاس

میخواست راجع به بیماری هاری خری صصحبت کنم ولی حسش نبود

در این حد بگم هاری خری بیماری هست که بر اساس گازگرفته شدن مغز توسط خر اتفاق میافته ومن از خودم درش اوردم :-D

و بررسی کنم ایا کسانی که دلایلی مثل ازدواج و سفر به خارج یا کار مانعشون نیست ولی بازم سربازی میان ایا این بیماری رو دارن یا نه

حسش نبود دیگه خلاصه

در ایام جشن هستیم ، اون هم جشن های خیلی تو هم تو هم

خیلی تو هم توهم بهتون خوش بگذره

یاعلی