نه دیگه انصافا

نمیمونه دیگه

اه اه اه

کلی روز میزنی پدر خودتو در میاری یه theme رو برای طرف ترجمه میکنی

بعد سایتش رو تحویلش میدی میگه این خوشگل نیست

خوب روز اول کور بودی؟ وقتی تم رو نشونت دادم و گفتم سایتت این شکلی میشه ، خوبه؟

گفت بله شما کار رو شروع کنید!

مرض

درد

خوب من کلی وقت گذاشتم

روزی 10 ساعت رو که توی اون جهنم طی میکنم ، بعد که فرار میکنم و میام خونه به جای استراحت باید بچسبم به هزار تا کار

مثل سگ کار میکنیم تا بوق شب آخر سرم یکی میاد اینجوری...

همه خستگی کار رو به تن آمد میزارن دیگه خداییش

خوب الان هرچی به من دادن هزینه هاست و خرید تم و ... شد

سود هم که هیچی کلا

مسخره شمام مگه اخه

یه مشت حال به هم زن

خوب من حساب وا کرده بودم رو اون لعنتی

میخواستم تبلیغ کلاسم رو بکنم

میخواستم یه دوربین بخرم که کلاسای بعدی رو ضبط کنم و نخوام یه بار حرفا رو سر کلاس بگم یه بار خونه ضبطش کنم

بعد مردک پولو که نمیده هیچ جواب تلفنو هم به زور میده!

اعصاب ادمو به هم میریزن

خیلی زندگی مفرحی دارم در حال حاضر که اینا همین کار رو هم به آدم زهرمار میکنن

البته خداروشکر میکنم ، همینم خیلی خوبه

خوبه که از بین سه تا پروژه لااقل یکیش فقط اینجوری گند در اومد

خوبه که سالمم

خوبه که همون جهنم که 10 ساعت (8 ساعت داخل پادگان دو ساعت هم رفت و برگشت)از روزم رو میگیره لااقل توی بیابونی ، مرزی جایی نیست

خوبه که لااقل نون شبم وابسته به این پولا نیست که با لوس بازیا و بی منطق بازیای یه عده بدبخت شم

خوبه که بازم میشه به هر شکل جلو رفت و جبران کرد

خداروشکر

ولی پشت دستمم داغ میکنم دفعه دیگه با مشتری طوری حرف میزنم و قرار داد میبندم انگار عقب افتاده اس

دور جون اکثریت ، یه عده واقعا عقب افتاده ان

لطفا مشتریای دِهاتی برای پروژه پیش من نیان

مرسی اَه :-D

این روزا میگذره

دعا کنید همگی دست جمعی موفق باشیم

یاعلی