حاصل زندگیم

خاطرت ، داستانها ، پیشنهادات ، نصیحت ها و ... کلا من حاصل زندگیم

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علاقه به کار» ثبت شده است

امتحان

ساعت چهار و نیم امتحان دارم

میخوام از شش صبح راه بیافتم برم دانشگاه

اونجا بهتر درس میخونم

از طرفی هم به افتاب نمیخورم که با زبون روزه به تشنگی بیافتم

هیچی هم نخوندم

برای امتحان فردا خوندم که اونم درست یادنگرفتم و کامل هم نخوندم

الانم واومدم سراغ سیستم که یکی از پروژه ها رو درست راستی کنم

هی میم امتحان دارم دو روز صبر کنید میگن امشب

هی میگم اقا دوروز

میگه امشب

زهر مارو امشب

گاو

بازم خداروشکر که ادم درگیری و دغدغه اش اینا باشه

یاد زمانی میافتم که دغدغه ام ...

میگم

بعدا میگم

خداروشکر که تموم شد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

تلاش مضاعف

این روزا دارم خودمو اماده کنم برای بعد ماه رمضان

چون بعد از ماه رمضان درسم تقریبا تموم میشه و دیگه میخوام برم یه جا سرکار تمام وقت و کار  پاره وقتو بذارم کنار که زودتر شرایط ازدواج هم محیا شه

هم خودم دلم میخواد زودتر شرایط مهیا بشه هم که طرفم اصرار داره

اینجوری که من درک کردم واقعا یه حس عشق به من داره

منم خیلی دوستش دارم و شاید هم عاشقشم و فقط چون پیشم هست خیلی اون حسه عشقه نمیزنه بالا

به هر حال که عاشقانه باهاش رفتار میکنم و تمام تلاشمو براش میکنم

دور نشم از بحثم

من دارم زور میزنم یه چند تا چیز جدید رو یاد بگیرم که بعد از ماه رمضان هر جا خواستم برم سرکار راحت تر قبولم کنن و پول بیشتر هم بدن

در ضمن دنبال امریه گرفتن هم هستم

اینجوری میشه یه جورایی سربازیرو پیچوند

یکی از هم کلاسی ها که البته سن بالا هست و خودش رئیس یه تیم برنامه نویسی هستش میگفت یه نفر امریه گرفته بودیم چهار تومن حقوق بهش میدادیم

البته طرف لابد خیلی کارش درست بوده ولی به هر حال نکته اش اینه که میشه هم سرکار رفت مثل ادم و کار مفت نکرد ، هم سربازی رو طی کرد

منم دنبالشم

ولی اول از همه باید برنامه ام مبنی بر یادگیری بیشتر رو پیش ببرم

فردا (البته با توجه به اینکه ساعت چهار صبحه تقریبا باید بگم امروز) میخوام بشینم و با html5 یه برنامه درست و درمون بنویسم که قابلیت های مختلفش رو استفاده کنم و یاد بگیرم

احتمالا برنامه دفترچه خاطرات مینویسم و با بوت استرپ هم مینویسم که بعدا اگر خواستم خیلی راحت تر بتونم تبدیلش کنم به اپ موبایل

احتمالا الانم برم تا اذان روبگن یه پنجتا از بیست تا سواله امتحان تفسیر رو بخونم اخه تو برنامه ام بود

هم امتحانا رو بخونم هم html5 هم angular هم اینکه جیکوئری رو تکمیل کنم

البته سئو هم میخواستم بخونم توی ماه رمضان ، ولی بیخیال شدم زیاید میشه و کیفت میاد پایین

همینش هم زیاده یه کم

به امید خدا میترکونم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

گم شدم

آقا من گم شدم دوباره
چند وقتی هست

یادمه یه دوره ای رسیده بود...
همین چند ماهه پیش
قشنگ پیدا شده بودم داشتم زندگیمی میکردم و لذت میبردم
زمانی بود که برداشتم سیستم کامپیوتر خونه رو (برخلاف نظر مامان که میگفت نمیشه) جمع کردم و لپ تاپ رو گذاشتم رو میز کامپیوتر
اخه گامیپوتر خراب تو یه اتاق فسقلی برای چی باید جا بگیره؟
بعد شروع کردم به یادگیری مسائل مربوط به سئو و کارافرینی و تجربه کاربری و ...
خیلی خوش میگذشت بهم
کلا یادگیری و تحقیق رو دوست دارم
طراحی رو هم

در حال حاضر زمان تقریبا زیادی شده که من تقریبا هیچ ارتباطات اجتماعی دوستانه ای ندارم
به غیر از خانمم و دوست نزدیکم که در حال حاضر توی بیمارستانه به خاطر یه داروی که روانپزشک بهش داده بود

حالم بده
دلم تنگه
برای ادما
دانشگاه میرما ، اونجا هم ارتباطاتم خوبه
همچین یه ادم افسرده و به قول روانشناسیش ابی رو الان تصور نکنید
اما روابطم کم و کمرنگه و نیاززم به زندگیاجتماعی رو برطرف نمیکنه
فک میکنم یکی از عواملی که باعث میشه کارام رو هم به موقع انجام ندم همینه
همه اش یه چیز کم دارم تو وجود م انگار
بعد برای پر کردن خلا میرم سریال میبینم
هی میبینم هی میبینم هی میبینم
هی بازی هی وب گردی وسطش یه کم کار
فایده نداره که

شایدم تنبلیه
شایدم واقعا کارم رو دوست ندارم
نمیدونم
بدم میاد از ندونستن
عادت ندارم به معمولا میدونم
اما الان نمیدونم
خدایا خودت کمکم کن
هرچند این جند وقت به قدری گناهام زیاد شده که...
خدایا به امید تو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما