حاصل زندگیم

خاطرت ، داستانها ، پیشنهادات ، نصیحت ها و ... کلا من حاصل زندگیم

۲۱ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

بی خدا

داشتم وبلاگ ارش بیخدا رو میخوندم...

قبلش این رو بگم که من کلا پای حرف آتئیست ها و بی خدا ها زیاد میشینم

و سعی میکنم بی طرفانه برخوردد کنم

ترسی نداریم که

اگر خدایی نیست که خوب بذار ما هم بفهمیم بیخودی نماز و روزه و جلوگیری از انجام گناه های مختلف و انجام واجبات مختلف و ... نداشته باشیم

من به شخصه از حرف حق پیروی میکنم

ذره ای هم برام مهم نیست که حرف حق درست بودن اسلام باشه یا غلط بودنش

هرچی درست باشه همونو میرم سراغش

داشتم میگفتم

داشتم وبلاگ ارش بیخدا رو میخوندم که رسیدم به بخش ایات در مورد زنان

قبلا هم به یه شبهه در این زمینه رسیده بودم

که میگفت تویر قران گفته زنان رو میتونیم بزنیم و برای این مسئله یه جواب عالی و کامل پیدا کردم و به اون بنده خدایی که سوال رو مطرح کرده بود گفتم و خودش هم قانع شد

(یه خلاصه از اون جواب این بود که اصلا فعلی که "زدن" معنی شده توی قران جای دیگه هم توی قران به کار رفته و به معنی مسافرت بوده و البته کلی جنبه های حدیثی و ... هم جواب دادم که بماند)

خلاصه رفتم اون بخش رو بخونم رسیدم به ایه 6 سوره ی النور

"

و کسانى که به همسران خود نسبت زنا مى‏ دهند و جز خودشان گواهانى [دیگر] ندارند هر یک از آنان [باید] چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او قطعا از راستگویان است (۶)"
اون وبلاگ همین رو گذاشته بود و کلی ایه دیگه به صورت تکی تکی
همه اش هم بد زن ها بود
برام یه چیز مشخص شد همون اول
اونم اینکه این وبلاگ بی طرفانه نیست
من اگر یه زمانی اتئیست هم بشم بی طرفیم رو حفظ میکنم(سعیم رو میکنم)

وقتی هم ادمی میبینم که ادای بی طرف ها رو در میاره و در کمال پررویی داره جانب دارانه حرف میزنه خیلی بدم میاد (نمونه اش آرش بی خدا)

اینم که میگم بی طرفانه نیست چون من خودم کلی ایه خوندم که به نفع زن هاست و از طبق فمیسنتی اسلام بر میاد

البته فمنیست نه به معنی برتری زن از مرد یا تساوی در تمام امور

بلکه به معنی عدالت اسلام

نمیشه که دوتا موجود که حتی توی فیزیک هم متفاوت هستند عینا در امور برابر باشن که

عدالت یه بحثه ولی اینکه بگیم مثلا زن من باید پا به گای من کار کنه خوب اصلا نامردی

چون اون زنه و نمیتونه به راحتیه منه نوعی که مرد هستم با فشار فیزیکی مثلا فرغون فرغون اجر بردن کنار بیاد یا روحیه اش لطیفه و براش سخت و ازا دهنده اس که با عربده باهاش حرف بزنن

خلاصه

بعدش رفتم سراغ کامنت ها یه کامن فوق العاده دیدم

همین قران

همین سوره

ادامه ی همین ایه رو ببینید

و [گواهى در دفعه] پنجم این است که [شوهر بگوید] لعنت‏ خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد (۷)

و از [زن] کیفر ساقط مى ‏شود در صورتى که چهار بار به خدا سوگند یاد کند که [شوهر] او جدا از دروغگویان است (۸)

و [گواهى] پنجم آنکه خشم خدا بر او باد اگر [شوهرش] از راستگویان باشد (۹)

عیییییییییینا اومده گفته جایگاه قضایی زن و مرد چیه

بعد اون ادم حسابی برگشته فقط اول ایه رو گذاشته و تموم

عجب

با کیا طرفیم ما

هی توی ذهنم این جمله میاد "اگر مسلمان نیستید لااقل ازاده باشید"

البته این احتمال هم هست که خوب طرف اشتباه کرده و واقعا قصد بدی نداشته

خودش هم از یکی شنیده و نقل کرده

حالا نمیدونم اینا توجیه محسوب میشه یا نه ولی به هر حال

خلاصه که همچین اوضاعی داریم

یه آتئیست درست و درمون پیدا کنم کلاهمو میندازم اسمون هفتم

اانقدر دلم میخواد با یه بی طرف بدون تعصب بدون کینه که اهل فحاشی نباشه حرف بزنم

تمام ایات اورده شده ازسایت parsquran.com کپی شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

اشتباه = درس افتاده

دانشگاه رو احتمالا همه اتون رفتین دیگه؟

با این ازاد و علمی کاربردی و پیام نور و ... دیگه راحت شده رفتنش

توی دانشگاه (توی مدرسه هم توی همین مایه هاست) وقتی یه درس رو میافتی چیکار میکنی؟ دوباره برش میداری

بازم بیافتی؟ دوباره بر میادری

بار سوم بیافتی؟ بازم بر میداری

کلا انقدر بر میادری تا پاس بشی

اگرم بر نداری نمیذارن بری مقطع بعدی

یا کلا درس و دانشگاه رو بیخیال میشی

یا رشته عوض میکنی

یا همینجوری لنگ در هوا میمونی

اشتباه های زندگی هم همینه

توشون یه نکته داره یه درس داره یه چیزی داره که باید با رد شدن ازش ، نشون بدی که یادش گرفتی

حالا من هی میام از اشتباهام میخوام دور شم

مثلا تاحالا چندین بار وبلاگ عوض کردم و این فک میکنم طولانی ترین وبلاگم بوده

چرا هی وبلاگ عوض میکنم؟ چون وبلاگام اونجوری که میخوام نمیشه ، باید وقت بذارم تا اونجوری که میخوام بشه و ازطرفی تفریح من این نیست تفریح من سریال دیدن و جک خوندن و پارک رفتن و پیاده رویه

ولی رسیدن و قوی کردن یه وبلاگ؟ فک نمیکنم

شایدم باشه اگر یه بار وقت بذارم شاید خوشم بیاد

به هر حال از اصل بحث دور نشیم

میخوام بگم که هی میبینم وبلاگم بد میشه ولی به جای اینکه ته و توی مشکل رو در بیارم حذفش میکنم (البته بهتره بگم "حذفش میکردم")

ادم باید اشتباه رو پیدا کنه و حلش کنه

اول باید بفهمیش

من مثلا در مورد وبلاگ تا حدودی فهمیدم مشکل چیه

اصلی ترین مشکلی که توی همه زندگیم هم تکرار شده همینه که من صبر نمیکنم به میزان کافی

یه زمانی یه دوستی گفت که من شاید مشکل روانشناسی داشته باشم به اسم " وسواس فکری" ولی با تحقیقی که من کردم و سوالهایی که کردم ظاهرا همچین مشکلی هم ندارم

صراف عادت شده که کارا رو نصفه ول کنم

شما یه زمین خاکی مثل بیابون رو فرض کن ، یه نفر میاد و از یه قسمتیش رد میشه

نفر بعدی که بیاد دیگه یه تیکه زمین صاف جلوش نیست ، ییه سری رد پا جلوشه

حالاشاید نفر قبلی هم اشتباه رفته باشه و ده کیلومتر حلوتر مرده باشه ها ولی به هر حال این رد پا ممئن تره تا بخواد از یه قسمتی همینجوری رندوم رد شه

اینم از همون راه میره میشه دوتا رد پا

بعد سه تا و چهار و ده و پنجاه و صد و ...

اخر سر میشه یه جاده خاکی

دیگه قاعدتا هرکس بیاد از اون جاده میره

حالا فکر هم همین شکلیه ، یعنی من نوعی مثلا یاد گرفتم صبر نکنم

یه بار باید فک میکردم چ کار کنم، تصمیم گرفتم صبر نکنم

بار بعد راحت تر شد و بار بعد و بار بعد و نهایتا شد عادت ، شد یه خصوصیت

حالا از بین بردنش هم همین شکلیه

یه بار باید صبر کنم و بار بعد و بارر بعد و بار بعد تا بشه یه عادت که صبور باشم

خلاصه که هر اشتباه یه درس افتاده است

حالا بعضی درسا یه واحدیه بعضیا جند واحدی

بعضیا پیش واحد درس دیگه است و بعضیاش نیست

اینایی که پیش واحدن رو باید سریعتر رفع کرد ، مثل اون مشکل من که زیادی استراحت میکنم و باعث میشه از کار جا بمونم

من برای اینکه بتونم قوی کار کنم پیش نیازش اینع که تنبلی رو بذارم کنار

حالا همه این صحبتا سر اینه که من میخوام این اشتباه اخریه رو نکنم

لازمه اش هم اینه که باید توی لحظه زندگی کنم و دائم یادم باشه که زندگی یه دانشگاهه

انقدر این برام تجربه شدهههههههههههه ولی بازم...

و این تکرار نشون میده درسی که باید یاد بگیرم رو یاد نگرفتم

یعنی امتحانم رو هی میافتم

میخوام نیافتم

و راهی نمیبینم جز اینکه درلحظه زندگی کنم

در لحظه کار کنم

صبور باشم و به زندگی به چشم بازی نگاه کنم

ببینیم چجوری میگذره این قضیه

خدایا به امید تو

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نیما

انجام کارهای امروز

کارای امروز رو انجام دادم ولی خوب وقت بیش از این حرفا بود

خییییییلی وقت تلف کردم

هی سیال و سریال و سریال

موندم به خدا

میگن هرچیزییه دلیلی داره

یعنی اگه من مثل ادمای علاف میشینم شش ساعت فیلم مبینم یه دلیلی داره و نباید با خودم در بیافتم و به خودم بد و بیراه بگم

باید ببینم علت چیه

من باید بشینم یه صحبت جدی با خودم بکنم

مسخرهاشو در اوردم انصافا

شماها مسخرخ هاتونو در نیارید

من دراوردم اصن جالب نبود

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نیما

فردا

فردا از صبح خونم

میخوام بچسبم به یه کار مهم که چندوقتیه میخوام انجام بدم

فردا به امید خدا بوت استرپ چهار رو فول یادمیگیرم و هرجاهم لازمه نوت برداری میکنم

بعدم میشینم با توجه به قابلیت های جدیدش یه پوسته میسازم

همین دوتا خودش کلی زمان میگیره احتمالا

ولی اگر وقت بشه بدم نمیاد یه تایمی هم بذارم بشینم سرفصل های اون کلاسی که مخوام بذارم رو یادداشت کنم

شاید فرصتی شد برای بچه های دانشگاه تهران کلاس برگزار کنم

به امید خدا که میشه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

توی دل وبلاگها

هشدار یک : این مطلب کاملا چرته چون ناقص نوشتمش

هشدار دو  : هرکس ماتریکس رو دیده متوجه میشه

یه وبلاگایی هستن توشون زندگی جریان داره

یعنی قشنگ طرف میاد جزئیات یه سری بخشای زندگیش رو میگه

من سعی کردم یه سری بخشهایی توی وبلاگم بذارم و به مرور هم تکمیلش کنم که این مدلی باشه مثل بخش داستان من

این وبلاگها رو که میخونم حس خیلی خوبی بهم میده

ما که یه بار بیشتر زندگی نمیکنیم ظاهرا

پس حداقل با خوندن این وبلاگ ها برای لحظاتی یه زندگی دیگه هم تجربه میکنیم

در حین خوندنشون با خودم میگم که شاید اگه منم جای فلانی بودم همون کاری رو میکردم که میکرد

یا شاید کار دیگه میکردم

این که من این انتخا...

بحثش خیلی مفصله

انقدر مفصل که حتیحوصله ام نمیرسه بنویسم چ برسه که شماها حوصله اتون برسه بخونیدش

فقط هر کس اون قسمت صحبت نئو با آرشیتکت رو توی فیلم ماتریکس دیده باشه میدونه منظورم کلیم چیه

احتمالا بعد از دیدن اون صحنه از فیلم ، براش این سوال پیش اومده که اگر این حرفا درست باشه من چ انتخاب هایی کردم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

سایت زدن

من خودم برا ملت کار طراحی وب و راه اندازی سایت انجام میدم

البته کم

چونکه من کپی رایت رعایت میکنم و همکارا رعایت نمیکنن یه مقدار قضایا متفاوت میشه

ولی من توی کار خودم واقعا تلاش میکنم و سعی میکنم کم نذارم که جبران بشه و در عین حالم پول کم میگیرم

فشارش به من میاد و مشتری محصول خوب گیرش میاد نهایتا

حالا که دارم سئو رو یاد یگیرم میخواستم یه جا باشه پیاده اش کنم

یه نمونه عملی

در عین حالم شدیدا دلم میخواد به چند نفر تو زندگیم کمک کنم البته دلم میخواد به همه کمک کنم ولی اینا نزدیک ترن بهم و زیاد میبینمشون پس خوب قاعدتا بیشتر ذهنم درگیر میشه

یکیش داداشمه

از اون طرف این داداش من تفکراتی داره که مستقیما به نداشتن تجربه بر میگرده و من و خیلیای دیگه هم داشتیم توی سن 15 -16 سالگی

از طرف اخر! من یه ایده تو ذهنم بوده و بدم نمیاد عملیش کنم ببینم میگیره یا نه

خلاصه که دامنه و هاست رو اوکی کردم و از داخل هفته اینده کار رو سایت رو شروع میکنم

میخوام یه جوری بشه که هم من سئو رو تمرین کنم هم داداشم کار با وب رو یاد بگیره

هم اگر به درامد رسید یه سودی داشتهباشیم و هم اینکه رزومه ی کاری من و داداشمم باشه برای بعده ها

خوشحالم که دست به کار شدم

با اینکه احتمال سوددهیش کمه ولی خوب بازم خوبه

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
نیما

عاشورا تاسوعا و I Love U America

من از پارسال که با یه مشت ادم مذهبیه بی منطق بی ادب صحبت کردم تا امروز دیگه وقتی توی مراسم های مذهبی سوالی برام در مورد اون مورد پیش میاد نمیپرسم

یعنی حداقل اون موقع سعی میکنم نپرسم

چون سریع میگن اینا فتنه های دشمنه که توی این ایام عزیز برای شما شبهه! ایجاد کردن

حالا اینکه این دوستان چطوری به این سطح از تحلیل رسیدن که سریعا نتیجه میگیرن این کار دشمنه یا صرفا سوال  پیش اومده رو من نمیدونم

سعی میکنم خیلی هم نگم مثلا چرا اینقدر غذا حروم میشه یا خیابونا رو کثیف میکنین و ...

اینا هم بعد محرم گفته بشهبهتره

اخه میدونید چیه؟ اینا هم کار دست اسرائیل و امریکاست که میگن به جای اینکه یهو میلیارد میلیارد نذری بدید به کسایی مثل من که محتاج نیستم ، در طول سال پخشش کنید این مبلغ رو و بدید به کسایی که محتاج هستن

هیئت بگیرید

عزا بگیرید

غذا هم خواستید بدید ، بدید ولی نه هر شب هرشب و این همه هم هزینه نکنید

هزینه بکنیدا ، به جا هزینه کنید نه اینجوری نا به جا

بدید به اونید که اگر خود امام حسین هم بود به اون میداد

من کمتر شنیدم ائمه (که تا اونجا که ما شنیدیم نور واحد هم هستن) به افراد غنی کمک مالی کرده باشن

کمک مالی برای کسی هست که نیاز مالی داره

همه اینا کار اسرائیل و امریکاست

انصافا اگه اینا کار اسرائیل و امریکا باشه من به شخصه باید بگم I Love U America

در مورد اسرائیل به مسخره بازیشم رو زبونم نمچرخه

خلاصه این پستم موند تا بعد از تاسوعا عاشوراالبته شاید الان هم زود باشه

یهویی دیدید منم سر از اسرائیل و امریکا در اوردم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

نتیجه کارهای امروز

به جز تمرین انگولار که باید صبح انجام میدادم و ندادم

باقی کارها رو خیلی خوب انجام دادم

تازه چند قسمت هم Chicago PD دیدم

خوب بود کلا امروز

خداروشکر

عکسی هم که برای خانمم درست کردم شد این

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نیما

خود آرزوم

بعد از نوشتن مقدمه آرزو که توی مترو نوشته بودمش (پست قبلی) حالا میخوام خودش رو بنویسم

من کلا مبنا رو بر این اساس گذاشتم که میخوام با موفقیت مالی به خواسته هام برسم

وقتی شما اوضاع مالی خوبی داشته باشی میتونی توی هر زمینه ی دیگه ای با قدرت و سرعت بیشتر پیش بری

پول داشتن یعنی نیروی بیشتر داشتن هوش بیشتر داشتن وقت بیشتر داشتن و ...

اگر ادم بخواد توی حوزه دینی پیشرفت کنه با پول بیشتر میتونه به ادمای بیشتری کمک کنه

یا حتی برای بهتر شناختن راه درست از افراد متخصصی استفاده کنه که عمرشون رو صرف تحقیق کردن و با دادن مبلغی چکیده اطلاعاتشون رو استخراج کنه

اگر بخواد توی حوزه سلامتی رشد کنه میتونه با خیال راحت فردی رو قرار بده تا بهترین و سالم ترین غذا ها رو بهش بده و هر ماه بهترین دکترها و ازمایشگاه ها رو بره

در کنارش میشه بهترین تفریحات رو انجام داد و بهتری جاها رفت و بهترین غذاها رو خورد و ...

من همیشه جاهای سر سبز رو خیلی دوست دارم

برای همین بازی Farcry 3 یکی از بهترین بازی هایی هست که تاحالا کردم

چون محیط بازی خیلی خوشگله و توی یه جیزه ی فوق العاده هستیم

در کنار جاهای سر سبز ، یکی به پرواز و یکی هم به شنا علاقه دارم

مثلا یکی از کارهایی که خیلی علاقه دارم انجام بدم اینه که برم با یه کپسول اکسیژن زیر اب و یه مدت همون زییر بمونم

ترجیحا اب تمیز و توش هم ماهی باشه ، خیلی دوست دارم نزدیک بشم بهشون دنبالشون برم و از این کارا ، ترجیحا هم توی اب های کثیف نباشه از این اب های تمیز که هرچیزی توش معلومه

یا رفتن به جاهایی که حالت اسرار امیز داره رو خیلی خیلی دوست دارم ترجیحا هم توی جنگل باشه

برم برای خودم توی جنگل یه مدت بمونم یه مقدارم غذای کنسروی ببرم و از میوه و ... جنگل هم استفاده کنم

همه چیزش رو دوست دارم و برام فوق العاده است ، اینکه مثلا برای محل استراجت زمین رو بکنم و یه محیط مربع مانند در بیارم و چادر رو روی اون بسازم تا جا بازتر باشه ، اتیش روشن کنم ، حیوونا رو از نزدیک ببینم ، از اون اب و هوا لذت ببرم ، از اب رودخونه بخورم  وااااااااااااااای ابشار

من دیوونه ابشارم

حتی پارک ابی که رفته بودیم یه تیکه هاییش مثل اب شار بود من همه اش دوست داشتم برم اون زیر بمونم

از طرفی مثلا پاراگلایدر سواری هم خیلی لذت بخشه و خیلی دوست دارم انجامش بدم ، توی فارکرای 3 هم هی میرفتم سراغ پاراگلایدرش و چرخ میزدم توی جزیره

ترجیحا یه سری کتاب خوبم ببرم که بتونم یه وقتی روشون بذارم و توی اون هوای عالی بخونمشون یا حتی یه وقتی رو برای نماز خوندن بذارم

یه وقتایی نماز خوندن خیلی حال میده ، فک میکنم وقتی توی اون طبیعت فوق العادههههههههه زیبا باشی خیلی بیشترم حال بده

این سه تا(فضای سرسبزی مثل جنگل ، اب شامل دریا و رودخونه و ابشار ، پرواز با پاراگلایدر یا بادی جامپینگ یا هواپیما سواری) سه تا از کارایی هست که عاشقشونم و دلم میخواد با خیال راحت و با کیفیت بالا انجامشون بدم

برای این سه تا هم که شده پول زیاد میخوام

از فاز شخصی قضیه فقط شاد کردن دل خانمم و پدر و مادرم باقی میمونه که اونم با پول ممکنه

خوب من بابام زمان جنگ توی کردستان بوده و پادرد داره همیشه دوست داشتم وسیله ای باشه که درد پاش رو خوب کنه

یا دوست دارم مامانم یه کم بیشتر گردش بره چون چیزی که توش میبینم اینه که یه زمانی شاد و سرحال بوده ولی به خاطر مسائل مختلف از جمله مالی ، امروز حالت دل مرده داره (البته یه کم)

حال مک به دوست صمیمیم و داداشم هم میشه توی این لیست گذاشت

از فاز شخصی که فاصله بگیریم میرسیم به فاز اجتماعی و مذهبی قضیه

خیلی دوست دارم یه سری کارا رو انجام بدم که برای باعث تعجبه چرا پولدار های دیگه انجام نمیدن

مثلا جابز وقتی که داشت میمرد چرا همه ثروتش رو برای خیریه نزد (حداقل حالا که داری میمیری بده بره دیگه)

یا بیل گیتس که فعالیت های خیرخواهانه هم انجام میده و سنش هم بالاست چرا سهامش رو نمیفروشه تا فقر رو توی امریکا ریشه کن کنه

البته دلایل زیاد سیاسی و ... میتونه پشتش باشه ولی خوب من که تاحالا دلیلی نشنیدم

من دلم میخواد پولدار باشم تا یه سیستم درامد زایی برای فقرا به وجود بیارم تا اوضاع مالیشون بهتر بشه

 راه اندازی کارگاه توی روستاها و صادرات مستقیم یا فروش مستقیم توی مغازه های شهرهای بزرگ مثل تهران

البته بیشتر سودش به خود سازنده ها برسه تا زندگیشون خوب بشه

یا مثلا خیلی دوست دارم یه شرکتی رو بسازم (یا کس دیگه بسازه) تا مستقیما کشاورزها رو به مغازه دار ها وصل کنه تا به جای دلال ها ، خود کشاورزها و مزرعه دار ها سود ببرن

البته اینم پشتش کلی بحث سیاسی هست و هزارتا کثافت کاری ولی صرفا دارم ارزوهام رو میگم ، بماند که نشدنی هم نیست

طرف اومد شاه رو بیرون کرد خودش نشست جاش

بعد نمیشه یه همچین نقصی رو برطرف کرد ؟ (حالا چه برخلاف نظر نظام باشه چه همسو با نظر نظام)

اگه ادم پول زیاد داشته باشه میشه به نظرم ، راحتم میشه

یا مثلا دوست دارم یه سیستم بیمه مانند باشه که افراد وقتی بیمارستان میرم لازم نباشه اول پول بدن تا عمل بشن

مخصوصا اونهایی که احتمال نقص عضو یا مرگ رو دارن ، اول درمان بشن بعد اگه نداشتن من میدم

هرچند قاعدتا با این همه ادعا که جمهوری اسلامی داره ما نباید نقص عضو و مرگ به خاطر بی گولی توی کشور شیعه داشته باشیم ولی خوب ادعاست دیگه

من دلم نیخواد فقط بشینم بگم خاک بر سر جمهوری اسلامی ، دلم میخواد خودم دست به کار بشم و کاری بکنم

برای همینم نیاز به پول دارم

یه بحث دیگه هم که بیشتر حالت مذهبی داره اینه که من همیشه میگم مطمئن صد در صد نیستم که اسلام درست باشه که

با توجه به اطلاعات امروزم میگم درسته ولی اگر یه روز هزارتا دروغ علمی از اسلام پیدا شد چی؟ دروغ های واضح و عقلی؟

اصلا تا اونجا که من میدونم حرف خود قران اینه که توی اون شرایط باید اسلام رو کنار بذاریم چون کار منطقی همینه

خوب

حالا میخوام اینو بگم که من میخوام هدف و ارزوم اینجوری باشه که چ اسلام درست باشه چ نباشه به هر حال من پیروز باشم

از نظر دنیایی که گفتم  با پول چجوری میشه

از نظر مذهبیش هم وقتی پول داشته باشم میتونم کمک امام زمان در زمان ظهور باشم

مثل حضرت خدیجه برای پیامبر

وقتی ادم قدرت زیاد و هوش زیاد و وقت بیشتر از حالت نرمال داشته باشه!! (که با پول میشه افرادی رو به استخدام در اورد که بخی از کارهای رو انجام بدن و در عمل وقت ادم بیشتر میشه) خوب میتونه کمک بیشتر از حد نرمال هم به امام زمانش بکنه

از طرفی ما یه سری تعاریف از امام زمان داریم و خیلی از بخش های دیگه دنیا هم به شکل های مختلف نظر به وجود یک موعود دارن

خوب اگر هم همچین چچیزی کلا غلط بود و اصلا امام زمانی در کار نبود بازم مشکلی نیست

من نوعی مثلا میام و هزارتا سازندگی و رفع فقر میکنم

حالا امام رمان اگر وجود داشته باشه که خوشحال میشه و بخشی از کاری که قراره انجام بده هم انجام شده

اگرم نباشه که من بخشی از کاری رو کردم که موعود مد نظرم قرار بوده انجام بده

از اون طرفم حدیثی میخوندم منتصب به حضرت علی که یه همچین چیزی بود  که به هر خونه ای فقر وارد بشه ایمان ازش خارج میشه (سند و ... رو دنبال نکردم کلا)

پس با بهبود وضعیت مالی مردم این قضیه هم کمک میشه

پس کلیت قضیه ی ارزوی من به پول بسته اس به خاطر اینا

اما چجوری اصلا میشه به همچین وضعیت مالی رسید؟ خوب افراد زیادی هستن که به وضعیت مالی مد نظر من رسیدن

توجه کنید گفتم افراد زیاد نگفتم درصد زیادی از مردم

خوب مثلا توی دنیا اگر 10000 نفر با این وضعیت زندگی کنن خیلی زیادن ولی از نظر درصدی بین 7000000000 نفر خیلی کمن و حتی یک درصد هم نمیشن

منم که ذهنم پر از ایده است ، اگر یه کم کمتر تنبلی کنم و خودمو جمع و جور کنم و کار کنم و ایده ها رو عملی کنم ، از نظر رابرت کیوساکی بلاخره توی ده تا ایده یکیش درست در میاد و من رو پولدار میکنه

مثلا همین ایده که اخریا روش کار میکنم اگر عملی بشه با یه دو دوتا چهارتای ساده میشه به مبالغ بالایی رسید در حد چند صد میلیون به راحتی

البته معمولا ایده ها همه اولشون همینشکلی هستن و توی کار مشکلاتش در میاد ولی خوب بلاخره که چی؟

مشکل حل میشه دیگه اون موفقیت بعدش میچسبه

بعدم من شدیدا معتقدم همه کارها اینجوری نیست که باااااااااید توشون شکست های بدجوری و گیرهای خفن باشه

میشه ساده هم پولدار شد ولی خوب درصد راه های اسون پولدارشدن کمه

اگر یکی از ایده ها عملی بشه هم اعتبار و هم پول به دست اومده ازش میتونه به اجرای ایده های دیگه کمک کنه و همینجوری هی ادم بالاتر بره

خلاصه که یه همچین تیریپ ارزویی دارم من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

مقدمه آرزوی مکتوب

چیزی که به عنوان آرزو و هدف اصلی توی ذهنم دارم از نظر بعضیا و یا شاید بشه گفت خیلیا ، زیادی گنده اس
بعضیا هم که معتقدن سنگ بزرگ نشونه ی ننداختنه و نهایتا پس این آرزو و هدف من هم یه جور جو سن و سال جونی هست
من قبلا هم ارزو هایی داشتم که به شکل های مختلف مورد نقد دیگران بوده
بعد از رسیدن بهشون راضی بودم ولی خوب ب این هم رسیدم که تا حدودی حرف دیگران هم درست بوده
مثلا من آرزو داشتم یه زندگی که بنیاد عاشقانه ای داشته باشه ، داشته باشم
از طرفی حاضر نبودم برم با کسی دوست بشم تا این روابط رو شکل بدم چون میگفتم اگه رفتم و روابطی رو شروع کردم و طرف هم خوشش اومد ولی فهمیدم اونی نیست که مد نظر من چی؟
یا یه مشکل دیگه اش این بود که اصلا کسی که مد نظر من هست یک در هزار حاضر به شروع روابط دوستی میشه چون من شخصی رو میخوام که حداقل یه مقدار مذهبی باشه

ولی خوب برام پیش اومد بدون اینکه نیاز باشه برم و این حس رو توی کسی ایجاد کنم
به نظر خودمم دلیل اصلی که بهش رسیدم این بود که
اولا خواسته ام رو دقیق نوشتم
دوما خیلی بهش فک میکردم و حس خوبی نصبت بهش داشتم
سوما تمام تلاشم در مسیر درست رو برای رسیدن بهش کردم
چهارما دعا کردم و از خدا هم خواستمش

حالا هم این یکی خواسته ام رو میخوام همین بلا رو سرش بیارم
توی آرزوهای قبلیم هم اشتباهاتی هم میکردم و اینجوری نبود که همه کارا رو درست انجام بدم
حالا کلی تجربه بیشتر دارم و به اینکه به خواسته ام میرسم میلیون ها برابر بیشتر معتقدم
حالا میخوام خیلی دقیق و با جزییات خواسته ام رو بنویسم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما