این هم از پایان کاره "پایانه شاد"
گفته بودم که این قانون رو قبول کردم که خوشی و غم در زندگی حالت سینوسی داره
گاهی این حالت ناراحتی و بدشانسیش یه جوری در قعر فرو میره که ادم کم میاره
به لطف نظام مقدس و سیستم مقدس تره سربازی فشار روی من به حدی رسیده که کم آوردم
وقتی هم کم میارم ، خراب میکنم
یه چیزی رو میزنم میترکونم
یه بخشی از خودم رو نابود میکنم
قبلا هم این کارا رو کردم
و نتیجه اش هم مثبت بوده
این بار هم قربانی وبلاگم بوده
تا به حال هیچ وبلاگی نداشتم که اینقدر برام عزیز بشه که برای رهاییم از یه حس خیلی بد ، بزنم بترکونمش
این وبلاگ به اون حد رسید
الحمدالله
توی سربازی گفتن کارت خیلی خوبه و کارا رو بلدی درست انجام بدی
فرستادنم زیر دسته یک نفر که...
بچه ها اومدن بهم میگن ببین دهنت سرویسه (البته این مودبانه اشه)
و راست هم میگن
خلاصه امر اینکه اولا دیگه مثل قبل روزی هشت ساعت توی پادگان نیستم و احتمالا بیشتر میشه
و دیگه اینکه به حدی قراره اونجا کار کنم که وقتی رسیدم خونه به قبر اجدادم بخندم اگر فکر کار به سرم بزنه
بارش رحمت این نظام از سر ما کم نمیشه متاسفانه
و این در یکی از حساس ترین شرایط های کاریم هست
شرایطی که دارم تمام تلاشم رو برای برگزاری کلاس در دانشگاه تهران میکنم و از اون طرف سایتم رو صفایی میدم و غیره و غیره
به لطف عده ای شرایط مالی هم جالب نیست و هرچی هم که دارم باید برای این کلاسه سرمایه گذاری کنم به امید اینکه برگرده
همین دیگه
خدافظی
موفق باشید و این حرفا
وبلاگ حذف نمیشه چون میخوام بعدا بیام و بخونمش
اینم از آخرین : "یاعلی"