حاصل زندگیم

خاطرت ، داستانها ، پیشنهادات ، نصیحت ها و ... کلا من حاصل زندگیم

۱۹۹ مطلب با موضوع «روز نویس ها» ثبت شده است

هندزفری

هندزفری رو  دوست ندارم

یعنی کلا ترجیحم به اینه که اهنگ زیاد گوش ندم

هم چون که خیلی از اهنگها فازشون منفیه و نمیخوام بیخودی انرژی منفی بگیرم در حالی که حالم خوبههم اینکه کلا اهنگ گوشدادم اکثر مواقع تو بحثای دینی باهاش موافقت نشده

ولی خوب...

بیرون توی مترو و اتوبوس و ... از ترس هندزفری میذارم

از ترس اینکه نمیدونم بغلیم میخواد چ اهنگی رو با صدای وحشتناک بالا گوش بده

وقتی اهنگش صدای خانم باشه یا دامبولی باشه نمیدونم  باید بهش بگم که لطفا کمش کنید یا نه

بحث امر به معرفه

از اون طرف توی خونه هم اوضاع خیلی بهتر نیست

اگه قصه های مختلف رو از زبون مامان من (و تا اونجا که من میدونم خیلی مامانای دیگه) بشنوید توش همه ادما مقصرا به جز اونا

یعنی مامان من هیچ اشتباهی نکرده عوضش بقیه مردم دنیا

انقدر اشتباه کردنا

کاش یه باراشتباه هر نفر رو میگفت

هزاااااااااار بار تکرار پشت تکرار پشت تکرار

منم اگه این اشغالایی که صدا و سیما تولید میکنه رو میدیدم روحیه ام بهتر از این نبود

تو خونه از شر انرژی منفی حرفای مامان فرار میکنم به انرژی منفی اهنگ

یه مدت باید مداحی رو امتحان کنم

قبلا امتحان کردم حسی که بهش داشتم تقریبا مثل حسم نصبت به اهنگای متال بود

متالم چندبار قدیما که کمتر حساس بودم رو مسائل دینی گوش دادم حالم سرم درد گرفت

مداحی سر درد نمیده ولی خوب حسش توی طولانی مدت برام جالب نبود

شایم عادت نداشتم

باید امتحانش کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

هفتاد و سومین نفر

اسم یه کتاب صوتی هست که توی بیپ تیونز دیدم

http://beeptunes.com/album/369524809

به نظر جالب میاد

حامد بهداد و شهاب حسینی

من همیشه ته ته ذهنم حامد بهداد شخصیت غیر مذهبی بود ولی این حرکتش جالب بود

شهاب حسینی که خیلی گله الان که گلترم شد

عکس کاورش خیلی عشق بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

کارهای نیمه تمام

نکته : این مطلب یکی از دلایل نگارشش اینه که فردا مثلا بازش میکنم و میبینم چ کارهایی باید انجام بدم و کلا چ کارهایی برای انجام دارم تا سردر گم نباشم پس قاعدتا عادیه که خیلی مطلب دلچسبی برای دیگران نباشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

حس و حالش

یه سری چیزا هست توی زندگی تا از دستش ندی حواست بهشون نیست

یعنی مثلا وقتی یه نفر داره آرزوهاش رو میگه ، یا داره خودش رو توی یه حالت آرمانی توی 5 سال دیگه تجسم میکنه

هیچوقت نمیگه که فرضا من با یه بدن سالم ... بعد ادامه ارزوش رو بگه

خوب قاعدتا هیچکس هم توی تصورش اینجوری نیست که روی یه ویلچر نشسته و با استفاده از زبون بریل (بریا نابیناها) داره منوی غذای بهترین رستوران فرانسه رو رو میخونه که

به صورت پیش فرض سلامتی رو توی د=ذهنمون داریم انگار نه انگار که ای خودش یه نعمتیه که ممکنه یه روزی دیگه نباشه

حالا یه بحث به این گندگی رو جلو کشیدم که یه نکته ای رو بگم

ادم وقتی میخواد برای کاری برنامه ریزی کنه همه چیز مثل کارهای دیگه اش ، افراد دیگه و مزاحمتها و ... و خلاصه بحث های این مدلی رو در نظر میگیره

ولی هیچوقت در نظر نمیگیریم (یا حدثل من تا به امروز در نظر نمیگرفتم ) که شاید اون لحظه یا اون روز حس فلان کار نباشه

اون وقت چی؟

مثلا من دیشب حس سئو نداشتم دلم میخواست انگولار کار کنم ولی برای دیشبم برنامه سئو ریخته بودم

ادم باید همیشه یه پلن B هم داشته باشه

بازم خداروشکر خوب بود دیروزم ولی امروز به امید خدا بهرتم میشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

یه روز خوب

امروز خوب بود

تنبلیش سرجاش بود ولی در عین حال کارا رو هم خوب پیش بردم

خداروشکر

چقدر مطالعه کردم فقط

فردا که دیگه قطعا میخوام بترکونم

از صبح کارا رو پیش میبرم تا شب

در حال حاضذ توی برهه ای هستم که کارهایی که برام مفیده رو خیلی هم دوست دارم

برای همین هی تفریح میکنم هی پیشرفت میکنم هی خوشحال میشم

خدا نصیبتون کنه

خداروشکر

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

کارهای این روزا

در حال حاضر باید یه مقدار روی اون سایته که درست کردم کار کنم و مطلب بیشتر قرار بدم و میخوام بخش فایل های صوتی و ویدیویی هم راه بندازم توی تازه که داخل هفته این کارو میکنم

از اون طرف دارم کارای سئو و سرچ کنسول گوگلش رو انجام میدم که احتمالا امروز تکمیلش کنم

وبلاکم هم میخوام امروز دیگه حداقل یه پست رو که معمول قضیه هست بذارم

کارای سایت georayan هم که انجام دادم

چ cms مسخره ای دارن پوست ادم کنده میشه یه تغییر میخواد بده

دیگه چیکار دارم؟...

اهان اموزش های سئو و مقالاتش هم تکمیل نکردم هنوز

انگولار هم که کلا پوستم داره کنده میشه

یه سری ویدیو مقدماتی گرفتم و دیدم و تمرین کردم

یه سری دیگه هم باید دالندوش رو تموم کنم و تمرین کنم بعد برم سراغ ویدیو کامل خودم که بتونم یادش بگیرم درست

لعنتی سخته ها

راستش شک دارم خیلی هم به درد بخور باشه اخه تو ایران هیچکس رو ندیدم این کاره باشه و وقتی هم متخصصش رو نداریم خوب احتمالش کمه که کسی هم پروژه اش رو بر پایه این جلو ببره

از اون طرف چون خیلی قدرتمنده و توی امریکا ظاهرا محبوب هست در حال حاضر ، پس احتمالش رو زیاد میدم چند سال دیگه تو ایران هم همین وضعیت رو پیدا کنه مثل پایتون و خیلی زبان های دیگه که د وسه سال بعد توی ایران محبوبیتشون زیاد شد

پس به هر حال من میرم یاد میگیرم کامل

غیر از اینا کار دیگه ای نمیبینم که داشته باشم

پس همینا رو سعی میکنم امروز تموم کنم

صبح حدود ساعت 11 و نیم بود پاشدم

پس قاعدتا شب تا دیر وقت بیدارم و به کارام میرسم

خداروشکر

ایشالا سعی میکنم کارار رو به خوبی پیش ببرم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

اسم خوب

یکی از انتخاب هایییم که ازش راضیم اسم وبلاگمه

happyending یعنی پایان شاد

چ اسم پر نایلون و مشماییه واقعا

راضیم ازش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

خیلی دور خیلی نزدیک

خیلی دور خیلی نزدکی چیه؟

فاصله من تا موفقیت؟

فاصله من با شکست های گذشته؟

فاصله من امروز با ارمانهام؟

خیلی دور خیلی نزدیک صرفا اسم یه فیلمه؟

نخیییییییییییییر

خیلی دور خیلی نزدکی دو تا سوراخای کمربند منن که دارن منو میکشن

کصافطا یکیش انقد دوره که اگه بخوام کمربند رو بهش ببندم شیکمم سوراخ میشه

اون یکی انقد نزدیکه که اگه بهش ببندم همون کمبرند رو نبندم سنگین ترم

کم بمونده وسط خیابون ابرومو ببره

باید وسطشو یه سوراخ بزنم بیشورو

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نیما

بی خدا

داشتم وبلاگ ارش بیخدا رو میخوندم...

قبلش این رو بگم که من کلا پای حرف آتئیست ها و بی خدا ها زیاد میشینم

و سعی میکنم بی طرفانه برخوردد کنم

ترسی نداریم که

اگر خدایی نیست که خوب بذار ما هم بفهمیم بیخودی نماز و روزه و جلوگیری از انجام گناه های مختلف و انجام واجبات مختلف و ... نداشته باشیم

من به شخصه از حرف حق پیروی میکنم

ذره ای هم برام مهم نیست که حرف حق درست بودن اسلام باشه یا غلط بودنش

هرچی درست باشه همونو میرم سراغش

داشتم میگفتم

داشتم وبلاگ ارش بیخدا رو میخوندم که رسیدم به بخش ایات در مورد زنان

قبلا هم به یه شبهه در این زمینه رسیده بودم

که میگفت تویر قران گفته زنان رو میتونیم بزنیم و برای این مسئله یه جواب عالی و کامل پیدا کردم و به اون بنده خدایی که سوال رو مطرح کرده بود گفتم و خودش هم قانع شد

(یه خلاصه از اون جواب این بود که اصلا فعلی که "زدن" معنی شده توی قران جای دیگه هم توی قران به کار رفته و به معنی مسافرت بوده و البته کلی جنبه های حدیثی و ... هم جواب دادم که بماند)

خلاصه رفتم اون بخش رو بخونم رسیدم به ایه 6 سوره ی النور

"

و کسانى که به همسران خود نسبت زنا مى‏ دهند و جز خودشان گواهانى [دیگر] ندارند هر یک از آنان [باید] چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او قطعا از راستگویان است (۶)"
اون وبلاگ همین رو گذاشته بود و کلی ایه دیگه به صورت تکی تکی
همه اش هم بد زن ها بود
برام یه چیز مشخص شد همون اول
اونم اینکه این وبلاگ بی طرفانه نیست
من اگر یه زمانی اتئیست هم بشم بی طرفیم رو حفظ میکنم(سعیم رو میکنم)

وقتی هم ادمی میبینم که ادای بی طرف ها رو در میاره و در کمال پررویی داره جانب دارانه حرف میزنه خیلی بدم میاد (نمونه اش آرش بی خدا)

اینم که میگم بی طرفانه نیست چون من خودم کلی ایه خوندم که به نفع زن هاست و از طبق فمیسنتی اسلام بر میاد

البته فمنیست نه به معنی برتری زن از مرد یا تساوی در تمام امور

بلکه به معنی عدالت اسلام

نمیشه که دوتا موجود که حتی توی فیزیک هم متفاوت هستند عینا در امور برابر باشن که

عدالت یه بحثه ولی اینکه بگیم مثلا زن من باید پا به گای من کار کنه خوب اصلا نامردی

چون اون زنه و نمیتونه به راحتیه منه نوعی که مرد هستم با فشار فیزیکی مثلا فرغون فرغون اجر بردن کنار بیاد یا روحیه اش لطیفه و براش سخت و ازا دهنده اس که با عربده باهاش حرف بزنن

خلاصه

بعدش رفتم سراغ کامنت ها یه کامن فوق العاده دیدم

همین قران

همین سوره

ادامه ی همین ایه رو ببینید

و [گواهى در دفعه] پنجم این است که [شوهر بگوید] لعنت‏ خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد (۷)

و از [زن] کیفر ساقط مى ‏شود در صورتى که چهار بار به خدا سوگند یاد کند که [شوهر] او جدا از دروغگویان است (۸)

و [گواهى] پنجم آنکه خشم خدا بر او باد اگر [شوهرش] از راستگویان باشد (۹)

عیییییییییینا اومده گفته جایگاه قضایی زن و مرد چیه

بعد اون ادم حسابی برگشته فقط اول ایه رو گذاشته و تموم

عجب

با کیا طرفیم ما

هی توی ذهنم این جمله میاد "اگر مسلمان نیستید لااقل ازاده باشید"

البته این احتمال هم هست که خوب طرف اشتباه کرده و واقعا قصد بدی نداشته

خودش هم از یکی شنیده و نقل کرده

حالا نمیدونم اینا توجیه محسوب میشه یا نه ولی به هر حال

خلاصه که همچین اوضاعی داریم

یه آتئیست درست و درمون پیدا کنم کلاهمو میندازم اسمون هفتم

اانقدر دلم میخواد با یه بی طرف بدون تعصب بدون کینه که اهل فحاشی نباشه حرف بزنم

تمام ایات اورده شده ازسایت parsquran.com کپی شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

اشتباه = درس افتاده

دانشگاه رو احتمالا همه اتون رفتین دیگه؟

با این ازاد و علمی کاربردی و پیام نور و ... دیگه راحت شده رفتنش

توی دانشگاه (توی مدرسه هم توی همین مایه هاست) وقتی یه درس رو میافتی چیکار میکنی؟ دوباره برش میداری

بازم بیافتی؟ دوباره بر میادری

بار سوم بیافتی؟ بازم بر میداری

کلا انقدر بر میادری تا پاس بشی

اگرم بر نداری نمیذارن بری مقطع بعدی

یا کلا درس و دانشگاه رو بیخیال میشی

یا رشته عوض میکنی

یا همینجوری لنگ در هوا میمونی

اشتباه های زندگی هم همینه

توشون یه نکته داره یه درس داره یه چیزی داره که باید با رد شدن ازش ، نشون بدی که یادش گرفتی

حالا من هی میام از اشتباهام میخوام دور شم

مثلا تاحالا چندین بار وبلاگ عوض کردم و این فک میکنم طولانی ترین وبلاگم بوده

چرا هی وبلاگ عوض میکنم؟ چون وبلاگام اونجوری که میخوام نمیشه ، باید وقت بذارم تا اونجوری که میخوام بشه و ازطرفی تفریح من این نیست تفریح من سریال دیدن و جک خوندن و پارک رفتن و پیاده رویه

ولی رسیدن و قوی کردن یه وبلاگ؟ فک نمیکنم

شایدم باشه اگر یه بار وقت بذارم شاید خوشم بیاد

به هر حال از اصل بحث دور نشیم

میخوام بگم که هی میبینم وبلاگم بد میشه ولی به جای اینکه ته و توی مشکل رو در بیارم حذفش میکنم (البته بهتره بگم "حذفش میکردم")

ادم باید اشتباه رو پیدا کنه و حلش کنه

اول باید بفهمیش

من مثلا در مورد وبلاگ تا حدودی فهمیدم مشکل چیه

اصلی ترین مشکلی که توی همه زندگیم هم تکرار شده همینه که من صبر نمیکنم به میزان کافی

یه زمانی یه دوستی گفت که من شاید مشکل روانشناسی داشته باشم به اسم " وسواس فکری" ولی با تحقیقی که من کردم و سوالهایی که کردم ظاهرا همچین مشکلی هم ندارم

صراف عادت شده که کارا رو نصفه ول کنم

شما یه زمین خاکی مثل بیابون رو فرض کن ، یه نفر میاد و از یه قسمتیش رد میشه

نفر بعدی که بیاد دیگه یه تیکه زمین صاف جلوش نیست ، ییه سری رد پا جلوشه

حالاشاید نفر قبلی هم اشتباه رفته باشه و ده کیلومتر حلوتر مرده باشه ها ولی به هر حال این رد پا ممئن تره تا بخواد از یه قسمتی همینجوری رندوم رد شه

اینم از همون راه میره میشه دوتا رد پا

بعد سه تا و چهار و ده و پنجاه و صد و ...

اخر سر میشه یه جاده خاکی

دیگه قاعدتا هرکس بیاد از اون جاده میره

حالا فکر هم همین شکلیه ، یعنی من نوعی مثلا یاد گرفتم صبر نکنم

یه بار باید فک میکردم چ کار کنم، تصمیم گرفتم صبر نکنم

بار بعد راحت تر شد و بار بعد و بار بعد و نهایتا شد عادت ، شد یه خصوصیت

حالا از بین بردنش هم همین شکلیه

یه بار باید صبر کنم و بار بعد و بارر بعد و بار بعد تا بشه یه عادت که صبور باشم

خلاصه که هر اشتباه یه درس افتاده است

حالا بعضی درسا یه واحدیه بعضیا جند واحدی

بعضیا پیش واحد درس دیگه است و بعضیاش نیست

اینایی که پیش واحدن رو باید سریعتر رفع کرد ، مثل اون مشکل من که زیادی استراحت میکنم و باعث میشه از کار جا بمونم

من برای اینکه بتونم قوی کار کنم پیش نیازش اینع که تنبلی رو بذارم کنار

حالا همه این صحبتا سر اینه که من میخوام این اشتباه اخریه رو نکنم

لازمه اش هم اینه که باید توی لحظه زندگی کنم و دائم یادم باشه که زندگی یه دانشگاهه

انقدر این برام تجربه شدهههههههههههه ولی بازم...

و این تکرار نشون میده درسی که باید یاد بگیرم رو یاد نگرفتم

یعنی امتحانم رو هی میافتم

میخوام نیافتم

و راهی نمیبینم جز اینکه درلحظه زندگی کنم

در لحظه کار کنم

صبور باشم و به زندگی به چشم بازی نگاه کنم

ببینیم چجوری میگذره این قضیه

خدایا به امید تو

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نیما