حاصل زندگیم

خاطرت ، داستانها ، پیشنهادات ، نصیحت ها و ... کلا من حاصل زندگیم

۱۹۹ مطلب با موضوع «روز نویس ها» ثبت شده است

مرض شب بیداری

دو شبه ، دارم از خواب مییییییییییییمیرم ولی خوابم نمیبره

نمیفهمم چمه

فک کنم مشغله هام زیاد شده

چندین و چند مطلب پیش نویس دارم توی وبلاگم که کاملشون نکردم

دیگه فیلم و سریال هم درست نمیبینم

همین الانم که دارم تایپ میکنم دارم ویدیو های اموزشی هم که پلی کردم رو فایل صوتیشون رو گوش میدم

یک اسفند عازم سربازیم و یه حسی دارم که دلم میخواد تند تند کارام رو بکنم تا نرفتم

کارای بازاریابی سرخابی شاپ رو دارم پیش میبرم و به نظر خودم کارم خوبه و البته نصبت به مبلغ پرداختی عااااااااااالیم

کلاس های وردپرس هم خوب پیش میره و نصبت به مبلغ کلاس فوق العاده است

ضبط ویدیو ها شل پیش میره یه کم ولی قسمت سختش تقریبا تموم شده و وسطای راه فقط یه سری اصلاح و اپدیت میخواد

چندتا پروزه هم میتونم بگیرم که به خاطر سربازی نمیگیرم چون میترسم کش بیاد تا سربازی و داستان بشه

پشت سرم داره میسوزه ، چشامم انگار تیغ رفته توش

ولی خوابم نمیبره

نه ناراحتم ، نه استرس دارم ، نه افسرده ام

از طرفی نه زیاد هیجان یا شادی خاصی دارم که خوابم نبره

چیه داستان واقعا؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

خستماااااااااا

یه بار گفتنش ، یه بار داااااااااااد زدنش رو دلم مونده

به سرم میزنه که شاید یه مدت تنفس میخوام

ولی میبینیم نه

یه مدت درست و حسابی کار کردن میخوام

انصافا شدیدا خودم کم نمیذارم تو کار کردن

منتهی عوامل خارجی پوستمو کندن

امروز که دیگه سنگ تموم گذاشتن

اه اه اه

سرعت نت ، لپ تاپ ، میکروفون ضبط ، سرور های سرخابی ، شرکت نیتاران ، مشتری سرونا و باقی مزاحمین محترم

ایشالا درست میشه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نیما

اولین جلسه کلاس

بلاخره اولین جلسه کلاسم رو برگذار کردم و حدود هشت نفر شاگرد هم قراره داشته باشم

برای کلاس های تخصصی هشت نفر جمعیت کمی نیست و البته خوب جمعیت زیادی هم نیست ، حد متوسطه

از طرفی هم کلاس اولمه و خوب راضیم ، به هر حال که مبلغی که من میگیرم ثابته

ویدیوهای اموزشی هم دارم ضبط میکنم و میخوام به بچه های کلاس هم به رایگان بدمشون تا نظرشون رو بگن و اگر اصلاحی لازم بود انجام بدم روش

فکر میکردم کلاسها قراره جهارساعت در هر جلسه باشه برای همین مصیبت زده شده بودم که بعدا گفتن نه اقا جلسه ای سه ساعت هست

انصافا سه ساعت اموزش پشت سرهم و جواب به سوالها و ... همه انرژی ادمو میکشه بیرون

البته من امزش دادن و اموزش دیدن رو دوست دارم پس برام سخت نیست

جلسه اول یه کم زیادی اطلاعات منتقل کردم و ممکنه تا هفته بعد یادشون بره

از طرفی هم میخوام کلاس خیلی خیلی پربار باشه و 5 ، 6 برابره مبلغش بیارزه برای همین مجبورم سریعتر بگم

یه سری ایده خیلی خفن هم توی حوزه تولید محتوا و اموزش دارم که به امید خدا یکی یکی عملی میشه

فعلا قبل از سربازی باید ویدیو های وردپرس رو تموم کنم

خدایا شکرت

ایشالا که همیشه ادم کار مفید برای انجام دادن داشته باشه

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
نیما

پرت کردن روحانیون مدرسه فیضیه

چمد شب پیش معمای شاه میداد

از اونجایی که توی خونه ما سر مسئله تلوزیون دیکتاتوری محض وجود داره و مامان بنده هم شخص شخیص دیکتاتور هستن ، ما داشتیم معمای شاه میدیدم

صحنه ی مربوطبه حمله به روحانیون در قم بود که صحنه های اولش رو باحال درست کردن و ماهم نشستیم دیدیم

بعد همون اول که حمله ها شروع شد داشتم فکر میکردم که خوب حالا رفتار جمهوری اسلامی چجوریه مثلا؟ الان خیلی بهتر شده؟

دیدید بعضی وقتا دارید به یه چیزی فکر میکنید بعد یهو یه نشونه میبینید که توی رسیدن به جواب کمکتون میکنه؟

منم همینطوری شدم

یهو نشون داد دارن روحانیون رو از طبقه "دوم" مدرسه پرت میکنن پایین

یاد حملات کوی دانشگاه و ساختمون های پننننننننننننننننننننج طبقه ایش افتادم

چقدر شاه و امثال شاه عوضین

چقدر نیروهای شاه و نیروهای امثال شاه عوضین

واقعا شاه و امثال شاه که این کارا رو میکنن ادم هایی در ذات پست و ادم کشن

خدا همه امثال شاه که مردم رو به دو دوسته تقسیم میکنن و به جون هم میندازن به حسابشون ویژه رسیدگی کنه

حالا این دو دسته لات ها و روحانیون باشن ،یا بسیجی ها و دانشجوها

فرقی میکنه خداییش؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
نیما

تجربه زدن زن مسلمان در ملا عام

یک سری ویدیو هایی داخل یوتیوب هست به اسم PUBLIC EXPERIMENT و به معنی تجربه اجتماعی یا عمومی یا همگانی (یه همچین چیزی)

ماجراش هم به این شکل هست که در واقع میان و یک نمایشی رو داخل کوچه و خیابون و کلا جایی که مردم عادی رفت و امد میکنن ، اجرا میکنن و یه گوشه ای هم یه نفر فیلم میگیره تا ببینن عکس العمل مردم نسبت به عوامل مختلف چیه

بعد یکی از این ویدیو ها این بود MUSLIM WOMAN BEATEN IN PUBLIC EXPERIMENT یعنی ضرب و شتم زن مسلمان در قالب تجربه اجتماعی

بخش اول ویدیو کتک زدن زن در ملا عام(برای رفتن به منبع ویدیو در یوتیوب کلیک کنید)

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نیما

یک روز تفریح

دیروز کلا به تفریح گذشت

صبح پاشدیم و با داداشم کلش اف رویال بازی کردیم ، یه مدل جدید اضافه کردن که دئل هست خیلی حال میده

بعد رفتیم نمایشگاه الکامپ چون چندتا شرکت آموزشی مثل همیارودپرس و وان کلیک و مدیروب و ... اونجا بودن

میخواستم یه پک بخرم که خودم یه بخش هاییش رو استفاده کنم و باقیش هم باشه تا داداشم استفاده کنه

برای همین با دوستم و داداشم رفتیم و پک وبمستری وان کلیک رو هم خریدیم با 50 درصد  تخفیف

احساس میکنم این حجم هیجان و لذتی که من نصبت به بحث اموزش دارم یه مقدار غیر طبیعیه

کلا یاد گرفتن و یاد دادن رو به معنای واقعی عاشقشم

خلاصه

از نمایشگاه اومدیم و رفتیم با دوستان دهکده ابی پارس

البته با یکی دیگخه از دوستان و دوتا داداشش

اونجا هم خداروشکر خوش گذشت و حال داد و کلی هم خسته شدیم و انرژیمون خالی شد

کلا صبح تا شب من اینجوری گذشت

وسطشم که یه مقدار وقتم خالی شد نشستم یه مقدار سرچ برای این کار دیجیتال مارکتینگم کردم که خیلی بیشتر از زمانی که گذاشتم برام بازخورد داشت

خداروشکر

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
نیما

رژیم 21 روزه ذهن

بلاخره بعد از مدتها که برنامه ریزی طولانی مدت نمیکردم (چون تجربه بهم ثابت کرده بود انجامش نمیدم) یه برنامه بیست و یک روزه ریختم و انجامش دادم

برنامه 21 روزه من در واقع رژیم 21 روزه برایان تریسی بود

البته منظورش از رژیم آب کردن چربی دور شیکم نیست (که من بهش شدیدا نیاز دارم)

منظورش یه رژیم فکری هست که بتونیم بهره وری رو بالا ببریم

همینطور توی هدفگذاری و ... کمک میکنه

رژیم بیست و یک روزه برایان ترسی(با کلیک روی تصویر میتونید ویدیو رو در یوتیوب ببینید)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نیما

باز هم روزنویس

نکته : این متن رو بیشتر از همه برای خودم نوشتم و قاعدتا اکثر مردم دوست ندارن بخوننش (البته به جز کسایی که شبیه من باشن چون من دوست دارم اینجور متن ها رو درباره دیگران بخونم)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نیما

بابا بزرگ

بابا بزرگم توی بیمارستان بود

جمعه صبح خبر دادن که فوت کرده

من به شخصه براش خوشحالم

من به شخصه اگر خودم جای اون بود به احتمال قوی ترجیح میدادم که بمیرم

چون سنش بالا و بود و دیگه به مریضی افتاده بود

بدنش فرسوده شده بود

با اینکه بچه هاش هواشو داشتن ولی کاری از دست هیچکس برنمیومد

خدابیامرزدش

ادم خوبی بود در کل

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نیما

سرخابی شاپ

یه دوست دارم از دوران ابتدایی با هم هستیم

کلی تو سر و کله هم زدیم و دعوا و اشتی داشتیم تا از اواخر هنرستان به بعد دیگه دعواها تموم شد و کلا فقط دوست بودیم دیگه

داداشش با همکلاسی دانشگاهش یه سایتی زدم به اسم نیلی مارکت و شروع به فروش سی دی و اینا کردن

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما