حاصل زندگیم

خاطرت ، داستانها ، پیشنهادات ، نصیحت ها و ... کلا من حاصل زندگیم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دفترخاطرات» ثبت شده است

قسمت سوم

یه نکته مهمی که توی وجود هرکسی مهمه اینه کخ انصاف و منطق داشته باشه
من با ادمای بی انصاف و بی منطقی در ارتباط بودم
خودمم گاهی اوقات بی منطق عمل کردم
البته کلمه بی منطق و بی انصاف در اکثر اوقات کلمات اشتباهی هستن
چون انصاف و منطق توی مردم به صورت یه پارامتر صفر و یک نیست
بلکه صفر تا صده
یادم نمیاد هیچ آدمی با منطق یا انصافه صفر یا صد دیده باشم

توی همین تیکه متن من خودم وقتی یادم افتاد که باید بگم منطق صفر و صد نیست که نوبت به خودم رسید
همچین که اومدم به خودم بگم بی منطق. یا بی انصاف ، سریع یادم افتاد که نه این چ حرفیه این درست نیست بی انصافیه پس بیام و بگم که انصاف صفر تا صده
معمولا همینطوری میشه که ما وقتی منصف میشیم که پای خودمون بیاد وسط
اینکه بتونیم بدون اینکه پای خودمون وسط بیاد منصف و منطقی باشیم کار سختیه و یه هنره به تمام معناس

همه اینا رو گفتم که بگم میخوام توی این ماجرا منصفانه و منطقی حرف بزنم
البته کار سختیه و از خدا میخوام که کمکم کنه تا بتونم توی هدفم موفق بشم
این هم به خودم کمک میکنه هم به دیگرانی که میخونن
ولی از همه مهمتر اینکه باعث میشه من توی ذهنم قضاوت اشتباه نکنم
در مورد قضات باید یه مطلب بذارم
خیلی مسیله مهمیه

حالا بریم سر اصل مطلب
رابطه من و فریبا به یه روز و چند روز خلاصه نمیشه
ما از حدود راهنمایی به بعد با هم ارتباطمون نزدیک شد و از دوران دبیرستان اوج گرفت و توی دانشگاه هم که رنگ و بوی به خصوصی گرفت و عاقبتشم که گفتم چی شد

اما توی این رابطه طولانی اتفاقات زیادی افتاد
از جمله اینکه من کلا اهل کتابخونی نبودم
کتاب درسی میخوندم
گاهی هم از کتابخونه کتاب میگرفتم که کتابای علمی بود کن علاقه داشتم ولی کامل هم نمیخوندم

اما فریبا کتاب میخوند

البته اونم داستان خودش رو داشت وگرنه همچین خیلی اهل کتابخوندن نبود از اولش (تا اونجا که من یادم میاد)

تا اونجا که یادمه اولین بار گیر داد که فایل صوتی کتاب کیمیاگر نوشته پائولو کولئو رو که با صدای محسن نامجو بود گوش بدم

منم قبل از خواب گوش میدادم و بعضی وقتا وسطش خوابم میبرد و خلاصه خیلی هم کامل و جامع گوش ندادم ولی واقعا خوشم اومد به جز اخرش که به نظرم مسخره بود

البته نه اولیش این نبود ، فک کنم این اولین رمان بود

آره

اولین کتابی که بهم داد آیین زندگی اثر دیل کارنگی بود که یه کتاب فوق العاده بود و کلا مسیر کریم رو عوض کرد

بعدشم کتاب هایی از باربارا دی انجلس و پاول مکنا و برایان تریسی و ...

کلا فاز موفقیت و قانون راز و پیشرفت و از این حرفا که عالی بودن و من رو واقعا متحول کردن

توی بحث مسائل دینی هم من همیشه سعی میکردم اون جواب شبهاتش رو بدم و با وجود اینکه اون یه دوره ی خیلی سیاه توی زندگیم و به خصوص توی مسائل دینی و اعتقادیم به وجود اورد ، ولی خودش و شبهاتش در کنار اینکه یه منطق پایه ای خیلی خوب داشت ، باعث شد من برم و تحقیق کنم و جوابش رو بدم

یکی از اصلیترین سوالاتش این بود که چرا توی قران اجازه داده شده مرد زن رو بزنه که من حدود یک سال طول کشید تا جوابش رو پیدا کنم

البته این وسط خودمم درگیر شدم و تقریبا مطمئن شدم اسلام یه دین خیلی بی منطق و بدیه ولی بعدا که جوابش رو پیدا کردم اعتقاداتم خیلی قوی تر شد

حالاا اگه یادم نره جوابش رو اینجا هم میذارم

خلاصه که اون من رو رشد هم داد

هرچند چندین سال زندگیم رو رسما نابود کرد ولی خوب توی این نابود شدنه هم یه بخشیش من مقصر بودم

حالا دقیق در مورد نحوه نابودی و میزان تقصیر ها هم مینوسم

فعلا تا همینجا کافیه

به امید خدا ادامه میدم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما

تلاش مضاعف

این روزا دارم خودمو اماده کنم برای بعد ماه رمضان

چون بعد از ماه رمضان درسم تقریبا تموم میشه و دیگه میخوام برم یه جا سرکار تمام وقت و کار  پاره وقتو بذارم کنار که زودتر شرایط ازدواج هم محیا شه

هم خودم دلم میخواد زودتر شرایط مهیا بشه هم که طرفم اصرار داره

اینجوری که من درک کردم واقعا یه حس عشق به من داره

منم خیلی دوستش دارم و شاید هم عاشقشم و فقط چون پیشم هست خیلی اون حسه عشقه نمیزنه بالا

به هر حال که عاشقانه باهاش رفتار میکنم و تمام تلاشمو براش میکنم

دور نشم از بحثم

من دارم زور میزنم یه چند تا چیز جدید رو یاد بگیرم که بعد از ماه رمضان هر جا خواستم برم سرکار راحت تر قبولم کنن و پول بیشتر هم بدن

در ضمن دنبال امریه گرفتن هم هستم

اینجوری میشه یه جورایی سربازیرو پیچوند

یکی از هم کلاسی ها که البته سن بالا هست و خودش رئیس یه تیم برنامه نویسی هستش میگفت یه نفر امریه گرفته بودیم چهار تومن حقوق بهش میدادیم

البته طرف لابد خیلی کارش درست بوده ولی به هر حال نکته اش اینه که میشه هم سرکار رفت مثل ادم و کار مفت نکرد ، هم سربازی رو طی کرد

منم دنبالشم

ولی اول از همه باید برنامه ام مبنی بر یادگیری بیشتر رو پیش ببرم

فردا (البته با توجه به اینکه ساعت چهار صبحه تقریبا باید بگم امروز) میخوام بشینم و با html5 یه برنامه درست و درمون بنویسم که قابلیت های مختلفش رو استفاده کنم و یاد بگیرم

احتمالا برنامه دفترچه خاطرات مینویسم و با بوت استرپ هم مینویسم که بعدا اگر خواستم خیلی راحت تر بتونم تبدیلش کنم به اپ موبایل

احتمالا الانم برم تا اذان روبگن یه پنجتا از بیست تا سواله امتحان تفسیر رو بخونم اخه تو برنامه ام بود

هم امتحانا رو بخونم هم html5 هم angular هم اینکه جیکوئری رو تکمیل کنم

البته سئو هم میخواستم بخونم توی ماه رمضان ، ولی بیخیال شدم زیاید میشه و کیفت میاد پایین

همینش هم زیاده یه کم

به امید خدا میترکونم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما