متن زیر متن ایمیل من به اقای رائفی پور از طریق ادرسی که توی سایت مصاف برای بخش ارتباط با استاد زده شده هست که البته از با یک جواب خیلی سرسری مواجه شد که اگر خواستید اون رو هم قرار میدم

توی متن زیر من منابع مختلف مرتبط با موضوع قیام قبل از ظهور رو گذاشتم البته این قسمت یک هست

منابع دیگه و بحث های دیگه هم هست که موافق و مخالف هستن

این رو پست رو بیشتر برای شروع یک بحث مفید (به امیدخدا) با دوستان مجازی قرار دادم

امیدوارم مفید باشه

>> خسته نباشید
>> با توجه به گفته چندین ماه پیش استاد رائفی پور که گفته بودن میخوان
>> مستند ده قسمتی درباره جواب به اقایاللهیاری بسازن
>> و با توجه به اینکه وقتی اومده بودن مسجد توی خیابان عجب گل خودشون
>> فرمودن که کسی که جواب رو پیگیری نکنه مزدور هست
>> و با توجه به توقع حق طلبی و تشخیص مهم و اهم که ازایشون داشتم این سوال
>> رو براشون فرستادم
>> البته قبل از این هم توی پارک که نشسته رو در رو بودم هم پیگیری کردم که
>> جناب  مجری سوال من رو نصفه خوندن و استاد رائفی پرو هم جواب کاملی ندادن
>> متاسفانه
>> وقتتون رو بیشتر نمیگیرم بریم سراغ اصل سوال
>> امیدوارم رفتارتون با سوال من مثل رفتارتون با درخواست مناظره اقای
>> اللهیاری نباشه که صرفا نشون بدید توی جمعی تا همه بخندن به همچین مسئله
>> مهمی!
>> ببخشید اگه منتقدانه حرف میزنم واقعا حرکتتون ناراحتم کرد چون بیش از این
>> حرفا قبولتون داشتم
>> انشالا که اشتباه از برداشت من بوده
>>
>>
>>
>> چندین ماه پیش سوالی رو توی سایت ولیعصر (عج) مطرح کردم که چرا خود اقای
>> قزوینی با اقای اللهیاری مناظره نکینن اون هم توی شبکه ولایت نه توی شبکه
>> اهل بیت چون ما رفتار ایشون رو به عنوان مجری توی شبکه اهل بیت با اقای
>> حسینی دیدیم که به هیچ عنوان رفتار شایسته ای نبود و محیط رو از حالت
>> علمی خارج میکرد که گفتین اگر سوالی دارم از خودتون بپرسم و در خواست
>> مناظره رو به دلایلی نکنم متن زیر در همون راستا هست قبل از هر چیز ,
>> تمام روایات نوشته شده در این سند (به غیر از یکی که توی متن ذکر شده ),
>> از روی تصاویر گرفته شده از کتابی است که یکی از مخالفین قیام قبل از
>> پهور برای بنده حاضر کردند حتی نوشته های داخل پرانتز و هچ کدام نظر و
>> برداشت شخصی من یا شخص مخالف قیام قبل از ظهور , نیست ملاحم سید بن طاووس
>> صفحه 122 از امیرالمومنین (ع) روایت کند که حضرت در کوفه خطبه ای خواند
>> پس فرمود ای مردم بعد از من ملازم زمین گردید و بپرهیزید از شذاذ آل
>> محمد(ص) پس به درستی که خروج میکند شذاذ آل محمد و نخواد دید انچه دوست
>> میدارند بواطه انکه امر مرا عصیان و مخالفت کردند و عهد مرا کنار
>> انداختند. و پرچمی از اولاد حسین خارج میشود و در کوفه ظاهر میگردد
>> (بدعامه امیه) و مردم را بلا فرا میگیرد , و خداوند بهترین خلق خود را
>> مبتلا میسازد تا بد از خوب جدا شود , و مردم بعض از بعض دیگر بیزاری
>> جویند , و این بلا طولانی گردد تا وقتی که خداوند بواسطه حضرت حجت برطرف
>> سازد و هر کس از ولاد من خروج کند و عمل بغیر عمل من نماید و کردارش بغیر
>> کردار من باشد پس من از او بیزارم و هرکس خروج کند از اولاد من قبل از
>> حضرت مهدی(عج) پس بدرستی که او جزور است(یعنی مثل چیزی که مباح است برای
>> کشتن مثل شتر و گوسفند) و بپرهیزید از دروغ گویان اولاد فاطمه به جهت
>> انکه از اولاد فاطمه س دروغ گویانی خواهند امد که (ادعا امامت کنند) و
>> خروج کند دروغ گویی از دجله بصره و از من نیست و او مقدمه همه دروغ گویان
>> است سید بن طاووس در ذیل حدیث میفرماید این حدیث صریح است در نهی مولای
>> ما حضرت علی ع اولادش را زا خروج کردن قبل از ثیام حضرت مهدی عج و ایضا
>> در ملاحم سید ص 123 از امیرالمومنین ع روایت کند که آن حضرت به اولادش
>> قرمود طلب نکنید این امر را (خلافت را) پس بدرستی که طلب نکند ان را احدی
>> از شماها جز انکه کشته شود قبل از رسیدن به مقصود و در همان صفحه از حضرت
>> باقر ع روایت کند که فرمود به خلافت نخواد رسید احدی از اولاد علی ع (غیر
>> از معصومین) در وقت معین و در همان صفحه از روس خدا ص روایت کنئ که فرمود
>> مالک نشود (خلافت را) احدی از اولاد علی ع. *** در غیبت نعمانی ص 167 از
>> عبدالله بن عطا مکی روایت میکنئ که گفت به اما باقر ع عرض کردم بدرستیکه
>> شیعه شما در عراق بسیارند و بخدا قسم مثل شما در اهل بیت شما نیست چرا
>> خروج نمیکنی؟ حضرت فرمود ای عبدالله بن عطا گوش به سخنان احمقان داده
>> ای؟بلی یخدا قسم من صاحب شما نیستم , پس عرض کردم کیست صاحب ما؟ فرمود
>> نظر کنید هرکس ولادتش از مردم(سنیها) نامعلوم hsj ان صاحب شما است , برای
>> انکه هرکس از ماها به او اشاره شود بدست یا به زبان او خشمناک بمیرد یا
>> به مرگ خدائی. در صفحه 168 ایضا از عبدالله بن عطا روایت کند که گفت به
>> حج رفتم و داخل بر امام باقر ع شدم از احوال مردم و قیمت اشیا سوال کرد ,
>> عرض کردم مردم پردن بسوی شما کشیده انداگر خروج کنی مردم متابعت کنند
>> فرمود ای پس عطا شروع کرده ای به حرف احمقان گوش دهی , نه بخدا قسم من
>> صاحب شما نیستم , چون هریک از ماها به انگشت یا برو بر او اشاره شود کشته
>> شود یا در فراش خود خشمناک بمیرد , تا وقتی خدا بفرستد کسی که ولادتش
>> التفاتی نباشد , عرض کردم کیست که ولادتش التفات نیست ؟ فرمود نگاه کن به
>> کسی که سنیها نمیدانند متولد شده یا نشده آن صاحب شما است. و در غیبت
>> نعمانی ص 194 از ابی الجارود از امام باقر ع روایت کند که عرض کردم مرا
>> وصیت کن فرمود وصیت میکنم تو را بتقوی الله و پرهیزکاری از خدا و اینکه
>> ملازم خانه ات باشی و در فتنه مردم بشینی و دوری کنی از کسانی از ماها
>> خروج میکنند(مثل زید و پسران امام حسین ع) پسبدرستیکه ایشان بر حق نیستند
>> و بوسی حق هم نمیروند. و بدان که برای بنی امیه ملک و پادشاهی است که
>> مردم نتوانند ان را بگیرند و برای اهل حق هم دولتی است وقتی آمد خداوند
>> به اهلش میدهد و او از ما اهل بیت است. پس هرکسی از شماها ان را درک کند
>> با ما خواهد بود در مقام بلند و اگر خداوند اورا قبض روح فرمود پیش از
>> امدن دولت حقه خدا خیر او را خواسته. و بدان که برپا نخیزد هیچ جماعتی
>> مگر انکه بلا و مرگ ایشان را بر زمین افکند تا وقتی که جماعتی برپا خیزند
>> که با رسول خدا بدر را مشاهده کرده اند و کشتگان ایشان دفن نشوند و زمین
>> افتادگان ایشان را برندارند و مجروحین ایشان را مداوا نکنند عرض کردم
>> کیانند ایشان فرمود ملائکه(چون همه سالبه انتقائ موضوع است چون ملائکه نه
>> کشته میشوند و نه بر زمین میافتند و نه مجروح میشوند یعنی باید همچه
>> اشخاصی بیایند تا بتوانند حق را بگیرند و به اهلش بدهند). و ایشضا در
>> غیبت نعمانی ص 195 از امام باقر ع روایت کند که فرمود نیست از اهل بیت
>> احدی که بخواهد دفع ظلم کند یا بخواند کسی را بسوی حقجز انکه بلا او را
>> از پای دراورد تا وقتی که بپاخیزد جماعتی که در (جنگ) بدر حاضر بوده اند
>> و کشته هایشان دفن نشوند و مجروحین ایشان مداوا نگردد , راوی گفت چه کسی
>> را امام باقر قصد کرده گفت ملائکه(یعنی هر وقت ایشان قیام کنند ان وقت
>> است که به مقصود خواهد رسید کارها دلبخواهی نیست دستور خدائیست) ایضا در
>> غیبت نعمانی ص 199 از امام چهارم روایت کند که فرمود زود است رنگین شود
>> زمین از خون جوجه هایی از آل محمد ص چون ان جوجه ها پرواز میکنند در غیر
>> وقتش و طلب میکنند چیزی را که درک نکنن آلخ. و در ص 199 حضرت باقر ع
>> فرمود مثل خروج قائم از ما اهل بیت مثل خروج رسول خدا ص است, و مثل کسی
>> که خروج کند از ما اهل بیت پیش از قام قائم عج مثل جوجه ای است که پرواز
>> کند و از اشیانه خود خارج شود (یا در سوراخ پنجره ای بیافتد) آن وقت بدست
>> بچه ها افتاده با او بازی کنند. *** و در روضه کافی حدیث 381 رایت کند که
>> حضرت صادق ع فرمود بر شما باد به تقوای خدا وحده لا شریک له و برای جان
>> خود نظر کنید و با نظر باشید تا انکه فرمود به خدا قسم اگر هر یک از
>> شمارا دو جان میبود که با یکی مقاتله میکردید و تجره می آموختید و با
>> دیگیری عمل میکردید باکی نبود لیکن هر یک از شمارا یک جان بیشتر نیستهر
>> یک ان یک برود پس به خدا قسم که توبه از دست شما رفته است پس شما
>> سزاوارتر هستید به اینکه برای جلن خود خیر بینی و خیر اندیشی کنید پس اگر
>> قیام ککنده و دعوت کننده ی بر شما بیاید نظر کنید بر چه و برای چه خروج
>> میکنید و نکوئید زید ابن علی بی الحسن ع خروج کرد زیرا که زیر مردی بود
>> عالم و راستگو و با صداقت . هم شما را دعوت به نفس خود و پیشوائی خود
>> نکرد بلکه او شما رادعوت به رضا آل محمد ص نموده و اگر او غالب میشد هر
>> اینه وفا میکرد به انچه دعوت کرده بود (تا اینجا تقیه بوده و شاهدش جملات
>> بعد است) تا اینکه فرمود کسانی که از ما خروج می کنند و به چه چیزی دعوت
>> میکنند جز به رضائی از ال محمد ص و ما اکنون شما را شاهد میگیریم که راضی
>> به خروج ایشان نیستیم و ان خروج کنندگان الان که هنوز هیچ کس با او نیست
>> نافرمانی ما یکند وقتی که بیرقها و علمها با او باشد سزاوارتر خواهد بود
>> که از مانشنوند و نپذیرند. در کافی جلد 1 ص 174 باب اول از حجت حدیث پنج
>> ابان گوید احول مرا خبر داد که زید بن علی بن الحسین ع فرستاد به سوی من
>> و او مخفی بود پس من نزد او رفتم پس فرمود ای ابا جعفر چه میگویی اگر کسی
>> از ما خروج کند ایا با اون خروج میکنی؟ عرض کردم اگر پدرت یا برادرت باشد
>> بلی خروج میکنم با او. پس فرمود من میخواهم خروج کنم و با بنی امیه جهاد
>> کنم پس تو هم با من خروج کن عرض کردم من این کار را نخواهم کردفدایت شوم
>> پس فرمود جانت را از من دریغ میداری؟ عرض کردم یک جان بیش ندارم اگر خدا
>> روی زمین حجت و امام دارد هر کس از تو تخلف کند نجات خواهد یافت و هر کس
>> با تو خروج کند هلاک خواهد شد و اگر روی زمین حجت و امامی ندارد انکه با
>> تو خروج کند و انکه خروج نکند مساویست. پس فرمود ای اباجعفر با پدرم سر
>> سفره می نشستم لقمه های چرب به دهان من میگذاشت و لقمه گرم را برای من
>> سرد میکرد از روی مهربانی که با من داشت آن وقت از اتش جهنم بر من
>> نمیترسید , دین را (یعنی امام را ) به تو معرفی کرد و به من معرفی نکرد ,
>> عرض کردم فدایت شوم چون نسبت به شما مهربان بود و از اتش جهنم برای شما
>> می ترسید خبر نداد ترسید شما قبول نکنید پس در نتیجه داخل اتش شوید , ولی
>> به من خبر داد قبول کردم نجات میبام قبول نکردم داخل اتش می شوم باکی هم
>> نداشت پس از ان عرض کردم فدایت شما شما افضلید یا پیامبران؟ فرمود بلکه
>> پیامبران عرض کردم یعقوب به یوسف فرمود "قَالَ یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ
>> رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا" یعنی خوابی را که
>> دیده بودی به برادرانت مگو که درباره تو کید و حیله ای انجام دهند, چرا
>> یعوب به پسرانش خبر نداد که حیله ای نسبت به یوسف انجام ندهند و کتمان
>> کرد همینطور پدرت به تو خبر نداد و کتمان کرد چون مترسید قبول نکنید پس
>> زید فرمود حالا که اینطور است پس بدان صاحب تو (یعنی اما صادق ع) به من
>> خبر داد که من کشته می شوم و در کناسه کوفه به دار آویخته می شوم و نزد
>> او توماریست که قصه کشته شدن و دار اویخته شدن من انجا نوشته شده , پس حج
>> رفتن و به اما صادق ع قصه زید را نقل کردم و گفتم او چه گفت و من چه جواب
>> دادم و حضرت فرمود از شش جهت اورا احاطه کرده ای از پیش رو , و از پشت سر
>> و از طرف راست و چپ و از بالا و از پایین و نگذاشته ای برای او راهی را
>> که بتواند برود. در کافی جلد یک ص 356 باب 81 از حجت حدیث شونزده روایت
>> کند که زید بن علی بن الحسین ع داخل شد بر ابی جعفر بن محمد بن علی ع و
>> با او بود نامه هایی از اهل کوفه که به زید نوشته بودند و در آن نامه‏ها
>> او را به سوى دیار خویش خوانده بودند، و به جمعیت خویش خبر داده و از او
>> خواسته بودند که خروج کند. امام محمدباقر علیه السلام فرمود که: «این
>> نامه‏ها از جانب ایشان آغاز شده، بى آن‏که تو نامه به ایشان نوشته باشى،
>> یا جواب نامه‏اى است که به ایشان نوشته‏اى و ایشان را به سوى خروج
>> خوانده‏اى؟». زید عرض کرد که: بلکه آغاز از جانب این قوم شده، و بى آن‏که
>> من نامه بنویسم، نامه‏ها به من نوشته‏اند؛ به جهت معرفت ایشان به حق ما،
>> و به خویشى ما نسبت به رسول خدا صلى الله علیه و آله، و به جهت آنچه در
>> کتاب خداى عزّوجلّ مى‏یابند از وجوب دوستى ما، و فرض اطاعت ما، و به جهت
>> آنچه ما در آنیم از دلتنگى و دست تنگى و بلا و مکاره دشمنان که به ما
>> مى‏رسد. امام محمد باقر علیه السلام فرمود: «به درستى که اطاعت واجب
>> گردید از جانب خداى عزّوجلّ و طریقه‏اى است که آن را از پیشینیان امضا
>> فرموده، و همچنین در پسینیان آن را جارى خواهد گردانید. و طاعت براى یکى
>> از ما (یعنى: امام) و دوستى براى همه است. و امر خدا براى دوستانش جارى
>> مى‏شود، به حکم پیوسته و قضاى محتوم، و جزم و قطعى (که ناگریز است از آن،
>> و حکم شده) که البته واقع خواهد شد، و قدرى تقدیر شده، و نافذ یا جارى بر
>> مقدارى که موافق حکمت باشد، و تفاوت و خللى در آن راه نداشته باشد، و
>> مدتى نام برده شده و محدود در وقتى که معلوم است. پس باید که آنان که
>> یقین ندارند، تو را بر سبکى ندارند (و وضعى نکنى که تو را سبک شمارند).
>> به درستى که ایشان، هرگز از تو دفع نخواهد کرد از تقدیر خدا چیزى را»
>> (این، اقتباسى است که حضرت علیه السلام از آیه سوره روم «1» و جاثیه «2»
>> فرموده). و فرمود که: «پس شتاب مکن؛ زیرا که خدا به جهت شتاب بندگان شتاب
>> نمى‏کند، و اراده مکن که بر اراده خدا پیشى بگیرى که بلیه تو را عاجز
>> مى‏کند، و مى‏اندازد و هلاک مى‏سازد». راوى مى‏گوید که: زید در نزد این
>> سخن، به خشم آمد و گفت که: امام از ما، آن نیست که در خانه خود نشیند و
>> پرده بر خویش بیاویزد، و مردم را از جهاد باز دارد، ولیکن امام از ما،
>> کسى است که اطراف و جوانب خود را از دشمن منع کند (که دست بردى نکنند) و
>> در راه خدا جهاد کند، چنانچه حقّ جهاد اوست. و دفع کند از رعیّت خود، و
>> منع نماید از حریم خود (و حریم هر کسى، آن چیزى است که محافظتش بر او
>> واجب باشد و نگذارد که هتک حرمت آن شود). امام محمد باقر علیه السلام
>> فرمود که: «اى برادر من، آیا از نفس خود مى‏شناسى چیزى را از آنچه نفس
>> خویش را به آن نسبت دادى، و مى‏توانى که بر آن شاهدى بیاورى از کتاب خدا،
>> یا حجتى از جانب رسول خدا صلى الله علیه و آله، یا به آن مثلى را بیان
>> کنى؟ زیرا که خداى عزّوجلّ چیزى چند را حلال نموده، و چیزى چند را حرام
>> فرموده، و چیزى چند را واجب گردانیده، و مثل‏ها را بیان کرده، و طریقه‏اى
>> چند را قرار داده، و امامى را که به امر او قیام مى‏نماید، در شبهه قرار
>> نداده در آنچه براى او واجب ساخته؛ از طاعت تا سبقت گیرد او را در امرى
>> پیش از محل آن، یا در آن مجاهده نماید پیش از حلول آن، و حال آن‏که خداى
>> عزّوجلّ در باب شکارى فرموده: [وَ] «لا تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ
>> حُرُمٌ» «3» (و در قرآن واو پیش از «لا تَقْتُلُوا» نیست؛ بلکه چنین است
>> که: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ
>> حُرُمٌ» «4»)، یعنى: اى کسانى که ایمان آورده‏اید مکشید شکارى را و حال
>> آن‏که شما احرام برندگان باشید به حج یا عمره». حضرت فرمود که: «آیا کشتن
>> شکارى بزرگتر است، یا کشتن تنى که خدا حرام گردانیده؟ و براى هر چیزى
>> محلى قرار داده و خداى عزّوجلّ فرموده: «وَ إِذا حَلَلْتُمْ
>> فَاصْطادُوا»، یعنى: «و چون از احرام بیرون آیید، و حلائل شوید، پس شکار
>> کنید». و باز خداى عزّوجلّ فرموده: «لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ
>> لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ» «5»، یعنى: «حلال مدارید و حرمت مشکنید
>> نشانه‏هاى خدا را، و حلال مکنید ماه حرام را» (به قتال و غارت در آن. و
>> خدا ماه‏ها را شماره معلومى قرار داده، پس چهار ماه از آن را حرام
>> گردانیده، و فرموده: «فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ
>> اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ» «6»، یعنى: «پس بگردید اى
>> مشرکان، در زمین (و بیایید و بروید ایمن از تعرض مسلمانان) در ظرف مدت
>> چهار ماه (که تفسیر شده به یازدهم ذى الحجه تا دهم ربیع الاخر). و بدانید
>> اى عهد شکنان، آن‏که شما نمى‏توانید که خدا را عاجز کنید». بعد از آن،
>> خداى تبارک و تعالى فرموده که: «فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ
>> فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ» «7»، یعنى: «پس چون
>> بگذرد ماه‏هاى حرام (که بیست روز از ذى الحجه و محرم و صفر و ربیع الاول
>> و ده روز ربیع الاخر است، یا ذى‏القعده و ذى‏الحجه و محرم و رجب) پس
>> بکشید مشرکان را در هر جا که بیابید ایشان را» (خواه در حرم و خواه در
>> غیر آن). و فرموده است که: «وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّکاحِ حَتَّى
>> یَبْلُغَ الْکِتابُ أَجَلَهُ» «8»، یعنى: «و قصد مکنید عقد نکاح زنانى را
>> که در عده‏اند، تا برسد کتاب (یعنى: آنچه خدا نوشته و واجب گردنیده از
>> عدّه) به غایت مدت خود» (و مدّت آن منقضى گردد). و خداى تعالى براى هر
>> چیزى، محلى قرار داده و براى هر مدتى، نوشته‏اى را. پس اگر تو گواهى هستى
>> از جانب پروردگار خود، و با یقین و قطعى که از این امر دارى، و بیان شغلى
>> که مى‏خواهى متوجه آن شوى، به کار خود مشغول باش، و اگر نه، کارى را قصد
>> مکن که تو نسبت به آن، در شک و شبهه باشى، و منازعه مکن در باب زوال
>> پادشاهى (بنى امیه) که بَر و میوه آن، تمام نشده و مدت آن، منقطع
>> نگردیده، و نوشته به غایت مدت خود نرسیده. پس اگر نهایت آن برسد، و میوه
>> آن منقطع شود، و نوشته به غایت مدت خود رسد، فاصله‏اى که میان دو دولت حق
>> است (یعنى: دولت باطل) بریده شود، و انتظام امر پیاپى گردد. و هر آینه
>> خدا در تابع و متبوع، خوارى و ذلت را در پى در آورد. پناه مى‏برم به خدا،
>> از امامى که وقت آن را نداند. پس تابع در آن، از متبوع داناتر باشد. اى
>> برادر من، آیا مى‏خواهى که زنده گردانى ملت قومى را که به آیات خدا کافر
>> شدند، و رسول او را نافرمانى کردند و خواهش‏هاى خویش را پیروى نمودند،
>> بى‏هدایتى از جانب خدا و خلافت را ادعا کردند، بدون آن‏که دلیل و حجتى
>> روشن از جانب خداى تعالى، یا وصیتى از جانب رسول آن جناب داشته باشند؟
>> پناه مى‏دهم تو را به خدا اى برادر من، از آن‏که فردا در کُناسه کوفه
>> بردار رفته باشى». بعد از آن، آب در چشم‏هاى آن حضرت گردید، و قطرات اشک
>> بر رویش روان شد، و فرمود که: «خدا حکم کند میان ما و آنها که پرده ما را
>> دریدند، و حق ما را دانسته، انکار کردند، و راز ما را فاش نمودند، و ما
>> را به سوى غیر جدّ ما نسبت دادند (که ما را پسر پیغمبر ندانستند) و در حق
>> ما گفتند آنچه را که ما آن را در شأن خود نگفتیم».[این بخش در کتاب شخص
>> مخالف قیام قبل از ظهور موجود بود ولی به دلیل طولانی بودن , ترجمه همان
>> بخش که شباهت زیادی به ترجمه موجود در دست شخص مخالف قیام قبل از ظهور
>> داشت از این ادرس کپی شد :ahlolbait.com ] در بحار ج 52 ص 224 حضرت اما
>> محمد باقر در ذیل حدیثیفرمود دوری کنید از عده قلیلی از ال محمد ص پس
>> برستیکه برا آل محمد و علی پرچمی است و برای غیر ایشان پرچم هایی است پس
>> ملازم زمین باشید و احدی از ایشان را متابعت نکنید تا مردی از نسل حسین ع
>> بینی که با او عهد پیغمبر خدا و پرچمش و سلاحش میباشد. پس به درستیکه
>> پرچم پیغمبر ص رسید به علی بن الحسین ع و بعد از او رسید به محمد بن
>> علی(یعنی خود حضرت) و بجا می اورد خدا انچه را بخواهد الخ. در کنزالعمال
>> 9 14 ص 591 روایت کند که فرمود البته خروج خواهد کرد مردی از اولاد من در
>> نزدیکی ساعت(ظهور) وقتی که دلهای مومنیم مرده است چناچه بدنها میمیرد
>> بواسطه انچه به اشیان می رسد از بد حالی و شدت و گرسنگی و کشتار و فته
>> های پی در پی و جنگ های بزرگ , پس خداودند به واسطه ی مهدی عج ... زنده
>> کند سنتهای از بین رفته را و بواسطه عدل و برکتش دلهای مومنین مسرور شود
>> . و جماعتی از عجم و قبائلی از عرب با هم الفت گیرند و جمع شوند پس به
>> این حال سالهایی بماند و زیاد نباشد بلکه کمتر از ده سال باشد پس از ان
>> حضرت بمیرد(در عمر حضرت خواهد امد که چند قسمت روایت داریم به انجا رجوع
>> شود) قصه ی خروج محمد بن عبدالله بن حسن(در ساکن باش) خواهد امد که عبید
>> بن زاره از امام صادق ع سوال میکند که محمد بن عبدالله بن حسن خروج کرده
>> و مردم هم با اون هستنند چه میفرمایید خروج با او را؟ حضرت فرمود ساکن
>> باش مادامی که اسمان و زمین ساکنند الخ مراجعه کن. در غیبت نعمانی ص 197
>> ابی بکر حضر میگوید من و ابان داخل بر حضرت صداق ع شدیم و این در وقتی
>> بود که پرچم های سیاه ظاهر شده بود پس ما عرض کردیم چه صلاح نیدانی؟فرمود
>> بنشینید در خانه های خد , هر وقت که دیدید ما (اهل بیت) بر کسی اجتماع
>> کرده ایم شما هم مثل شیر و جوانمردانه با سلاح خود بیائید بسوی ما(یعنی
>> گول این حرکات را نخورید که جز کشته شدن و بیچارگی و خانمان سوزی و وزر
>> دنیا و اخرت چیزی ندارد اگر قبول کردی امتحانش مجانیست) در غیبت نعمانی ص
>> 200 جابر بن یزید از امام باقر ع روایت کند که فرمود ساککن باشید
>> مادامیکه اسمانها و زمین ساکن است یعنی بر احدی خروج نکنید بدرستیکه در
>> امر شما خفائی نیست آگاه باشید ان علامتی است از طرف خدا نه از طرف مردم
>> , آگاه باشید آن علامت خدائی از خورشید روشنتر است, بر بدان و خوبان مخفی
>> نخواهد ماند , آیا صبح رامیشناسید آن مثل صبح است که بر احدی مخفی
>> نیست(یعنی خیال نکن هرکس قیام کرد آن امام زمان است امام زمان و ظهورش
>> مثل روز روشن است هروقت مشیت خدا قرار گرفت بر احدی پوشیده ناخواهد ماند)
>>
>>
>>
>> در ضمن من خیلی دیدم به سند این احادیث ایراد میگیرن که من خودم باید
>> برسی بیشتری بکنم البته اما با توجه به منابع قوی این احادیث , نهایتا
>> حدیث حالت شک داشته باشه و نمیشه این همه حدیث در کتب مرجع شیعه رو به
>> طور قطع رد کرد و در کنار این موضوع , این نکته مهم وجود داره که چطور در
>> برابر این همه حدیث در کتب مرجع که مخالفت مستقیم و غیر ستقیم با قیام
>> قبل از ظهور دارد , احادیثی به این تعداد و در این مراجع معتبر برای
>> تایید قیام وحود ندارد؟
>> چرا این همه بار گفته شده قیام نکنید یا پفته شده قیام قبل از ظهور
>> طاغوته ولی گفته نشده که مثلا درود خدا بر انکس که قبل از قیام قائم ما
>> قیام کند وحکومت در دست بگیرد؟
>> چرا هیچوقت این اتفاق نیافتاد که کسی قیام کند و ائمه رضایت دهند و
>> پشتیبانی کنند؟ چرا همیشه و همیشه فقط مخالفت کردن و رسما رضایت ندادند؟
>> چرا در مورد حکم قیام مختار امامی که عصمت داره مجوز نمیده و برادر بدون
>> عصمبتشون که ممکن الخطا هستن باید اجازه بدن؟
>> چرا اگر هم قیامی از سمت ادم خوبی در طول غیبت بوده ، توسط ممکن الخطا ها
>> بوده و توسط معصومین و مورد حمایت معصومی نبوده؟
>>
>> اگر وجود دارد من رو هم مطلع کنید ممنونتون میشم
>> درآخر باور کنید من نه از اسرائیل اومدم نه از عربستان نه هیچ چیز دیگه
>> من یه ادمم که دارم تحقیق میکنم و به نظرم این حرفا حرفه حقه امیدوارم به
>> چشم دشمن نگاه نکنید امیدوارم با دید باز به این سوال نگاه کنید انشالله
>> که هممون هدایت بشیم و لایق سربازی امام زمان (عج)
>