جمعه ای یه مقدار به هم ریخته بودم برای همین شنبه نرفتم سرکار

بعد یوهو اوکی شدم

یعنی شنبه نشستم فک کردم و یه کم نوشتم و ... اوکی شدم

بعد رفتم سرکار و شروع کردم تند تند کار کردن و بهتر هم شدم

از طرفی هم برنامه الکی به خودم ندادم و گذاشتم یه کم استراحت کنم تو خونه و بهترتر هم شدم

کلا الان خوبم

خداروشکر

این ایام هم تسلیت

روز اول محرم با لباس ابی رفتم سرکار دیدم اکثرا مشکین

بعد رئیس اومد تو اونم لباسش سبز کم رنگ بود گفتم خوبه این لباسش مشکی نیست وگرنه وسط این همه مشکی من کاملا تو چشم بودم

یعنی طوری که از جلو در شرکت رد میشدی منو میدیدی انقدر تفاوت رنگی داشتم

بعد رئیس رفت تو اتاقشمشکی در اومد 0_0

بی تربیت توی اتاقش لباس یدک داشت

هیچی دیگه امروز صبح مثل بچه ادم مشکی پوشیدم رفتم

اتفاقا لباس مشکیم خیلی بهم میاد

از خود تعریف باشه یا نباشه میاد دیگه چیکار کنم :-D