دفعه اولی که توی وبلاگ هولدن دیدم که حرف از دورهمی شد خواستم بگم منم هستم ، ولی بعد گفتم ولش کن

یه وقت میرم بعد جو یه جوری هست خوشم نیماد

راستش بیشتر از همه میترسیدم که یکی مثلا یه اهنگ خواننده خانمی چیزی بذاره و بعد من بخوام بگم که لطفا قطع کنید و بعد همه تعجب کنن که یعنی چی مگه میشه مگه داریم و ...

همچین اتفاقی توی مترو و تاکسی و محل کار و ... برام افتاده و حس بدی داره این تک افتادن و عجیب غریب بودن

ولی بعد که توی گزارش دورهمی هولدن عزیز با حضور شخصیت خانم "یا فاطمه زهرا" اشنا شدم فهمیدم که نه ، جای منم بوده و نرفتم

خلاصه برای دورهمی دوم اعلام کردم که منم میام

طبق عادت یه ربع زودتر رسیدم و جلوی در مترو وایسادم

یه نفر رو حدس زدم هولدن باشه که بعدم معلوم شد فوق لیسانس نداشته :-| پس هولدن نبوده

یه اقای دیگه هم حدس زدم از دوستان هست و یه ربع بهش زل زدم بعد فهمیدم نبوده :-| حالا شما حال و هوای اون بنده خدا رو تصور کن دیگه :-D

یک خانمی هم حدس زدم که خانم یا فاطمه زهرا باشه که در کمال تعجب درست حدس زده بودم

همینطور که منتظر بودم دیدم اون گوشه چندتا خانم دور هم جمع شدن و بعدم یه اقا و خانمی بهشون پیوستن و بعدم دیدم اقاهه داره زنگ میزنه و حدسم شدید شد که اینا همون جمع مورد نظر منن

رفتم جلو و دیدم بله درست حدس زدم

شخصیت هولدن خیلی فان تر و شوخ طبق تر از چیزی بود که توقع داشتم و همون اول باعث شد کلا تصوراتم راجع به همه رو بریزم دور

انقدر رفتار همه خوب و دوستانه بود که به خاطر فرض دفعه اولم خجالت میکشم

واقعا خیلی بهتر از اونی بودن که من توقع داشتم

از اونجایی که من نمیتونم مثل بچه ادم یه جا بشینم و به حرفای دیگران گوش بدم و فیض ببرم ، اینجا هم شروع کردم همین حرفای وبلاگیم رو گفتن و یه بحثی هم اونجا راجع به کپی رایت و چند موضوع دیگه راه انداختم که به نوبه خودش نظر دوستان هم جالب بود و هم مفید

خیلی وقت بود که نظرات به درد بخور توی این ح.زه نشنیده بودم

خانم دخترک و اقای دکتر میم و اون دوستمون که در حال دکتر شدن بود نظرات جالبی داشتن که به ادم کمک میکرد یه کم اطلاعاتش رو توی این زمینه به روز کنه و یه کم عمیقتر بهش فک کنه

حاجی که اخرین نفر وارد جمع شد برای من متفاوت بود

چون توی همون دقیقه اول احساس میکردم خیلی میشناسمش

این در حالیه که ما کلا 2 دقیقه با هم صحبت نکردیم

ولی به طرز خاصی باهاش حال میکنم و خوشم میاد ازش

در این بین واران خانم و دکتر میم و خانم یا فطامه زهرا زحمت خوراکی های خوشمزه رو کشیدن

نارخاتون هم توی این جمع به همراه خورشید خانم برنده جایزه ساکت ترین افراد جمع شدن

خووووووووب

کیا رو نگفتم ؟!

نه دیگه همه رو بهشون اشاره کردم

در اخر هم اضافه کنم که من زود رفتم و تا اخرش نموندم چون کلاس داشتم

درسته که خانم دکتر دخترک خفن ترین فرد جمع و هولدن فوق لیسناسه ی نائب خفن بود

درسته که دکتر میم خودش خودش رو دکتر کرده بود و حاجی متفاوت ترین شغل جمع رو داشت

درسته که اون دوستمون که در حال دکتر شدن بود نظرات خاصی میداد که ادم دلش میخواست ای حرفاش بشینه

درسته که خانم خورشید و خانم یا فاطمه زهرا و خانم واران با همون اروم بودنشون شخصیتشون دوست داشتنی تر میشد

ولی هیییییچکس در این جمع در جایگاه استادی که من بودم قرار نداشت و راستش رو بخواهید نه تواضع و نع فروتنی و نه هیچ صفت اخلاقی دیگه ای باعث نشد تا من در لفافه به این استاد بودنم اشاره نکنم

بلکه حواس پرت و حافظه ضعیفم باعث این اشتباه شد که اگر عمری باشه به امید خدا دفعه دیگه این استاد بودنم تو بوق کرنا(کورنا؟گرنا؟یا هرچیز دیگه) میکنم :-D