انصافا هر جور فک میکنم من به درد کار اداری نمیخورم
یه صبح تا شب که بشینم ویدیو ضبط کنم یا سایت طراحی کنم گذر زمان برام کند نمیشه
ولی عوضش یه روز ساعت نه وارد «توسعه دیدار» میشدم تا ساعت یک بشه جونم بالا میومد
من دیوونه میشم جای اداری کار کنم


سرکار تو مغازه ی داخل کوی دانشگاه تهران هم که بودم احساس کیجند شدن زمان نداشتما
یعنی بحث خونه و سرکار و اینا نیست ،بحث سر کار ازاد و اداریه
با اداری مشکل دارم
نمیدونم چجوری ملت تحمل میکنن
انصافا حق دارن ملت افسردگی میگیرن
یکی از دلایلش کار اداریه
کار ازاد لامصب یه شور و اشتیاق دیگه ای داره
خلاقیت جریان داره
درسته ریسک داره و خطرداره و از طرف دیگه کار اداری امنیت شغلی خیلی بالاتری داره و میدونی سرماه فلان مقدار تو حسابته
اما خوب محدودیتش توی پیشرفت ، محدودیتش توی اعمال خلاقیت و آزادی عمل ، این واقعیت که هر چی هم خوب کار کنی اخرش سهمی از تلاشت نداری ، اینا اذیت میکنه
اینا انرژی و خلاقیت رو میگیره

مخصوصا برای کسی که مزه ی انجام کار مورد علاقه اش رفته باشه زیر دندونش
رسما میتونم بگم تا امروز از انجام کاری که بیشترین علاقه رو بهش دارم (آموزش) هیچ درآمدی نداشتم ولی هنوزم دوست داشتنیه
یعنی میخوام بگم بحث پولم نیست که اگر قرار بود باشه باید کار کردن توی یک شرکتی مغازه ای جایی رو دوست می داشتم
یا حداقل طراحی وب میشد بیشترین علاقه ام
ولی به ترتیب علاقه های کاریم آموزش چیزهایی که بلدم ، مباحث مربوط به وب به صورت کلی(طراحی سایت ، سیو ، دیجیتال مارکتینگ و ...) ، طراحی گرافیکی ، باقی مباحث کامپیوتر به غیر از وب هست
کلا خارج از حوزه وب هم کار خاصی به نظرم نمیاد
هرچند این نکته هم اضافه کنم اگر دادن ایده های خلاقانه توی حوزه های مختلف (از مرحله تجزیه تحلیل الی اخر) شغل باسه این میشه الویت اولم

به هر حال خداروشکر که تا حدود زیادی وقتم رو توی کارهای مورد علاقه ام میگذرونم هرچند تا الان از نظر مالی بازخورد خوبی نداشته ولی من به اینده اش مطمئنم

شما هم برید سراغ علاقه کاریتون

حجابتونم رعایت کنید :-D (جمله قبلیم شبیه پند و نصیحت شده بود رو همین حساب)